صاحب الامرْ کجایی دلمان مغموم است انتظار فرج از شیعه چنین مرسوم است چارده قرن اخیری است خبر نیست ز حق ساحتت از نظر و چشم بشر محروم است اختلافی که فتاده است در این مکتب و دین علتش بر همگان غیبت یک معصوم است قتل و غارت ز جهان ظلم و جنایت به بشر وضع دنیا به زوال است و عمل مسموم است این روایت که حسین بن علی فرموده گر کند درک حیاتش خدمِ مخدوم است کاش روزی برود پرده ی غیبت از چشم با ظهورش مدد و یاور هر مظلوم است نور تابان خدایی است منور به جهان ریشه ی ظلم و ستم با حَکَمش معدوم است بی جهت نیست که منجی شده نامش مهدی به همین راه امامت به هدیٰ موسوم است یاسر از منتظرانیست که در باور خویش آل یاسین و فرج، عهد خودش ملزوم است