تکنیکهای جنگ شناختی و سوءاستفاده از ماجرای الهه حسیننژاد
حادثهٔ تلخ قتل الهه حسیننژاد به دلایل متعددی ازجمله ویژگیهای نمادین قربانی (جنسیت، سن، ابهامات اولیه) و حساسیت اجتماعی حول امنیت زنان، به سوژهای ایدئال برای عملیات روانیِ دشمن تبدیل شد.
تکنیکهای عملیات روانی در این موضوع چه بود؟
ایجاد وضعیت انتظار:
رسانههای معاند با گسترش پوشش خبریِ فرایند مفقودی تا کشف جسد، جامعه را در حالت اضطراب معلق نگه داشتند.
تحریف واقعیت:
گام دیگر این رسانهها تبدیل زورگیریِ خشن به روایت «قتل ناموسی» یا «تجاوز سیستماتیک» بود.
استاندارد دوگانه:
در پروندهٔ الهه حسینزاده مطالبهٔ اعدام توسط همان جریانهای «نه به اعدام» شکل گرفت؛ درحالیکه این افراد در ماجراهایی مثل قتل روحالله عجمیان کمپینهای ضدمجازات برای قاتل برپا کردند.
بمباران خردهروایتها:
رسانهها چندین شایعهٔ کلیدی را در این پرونده وارد کردند ازجمله اینکه «پیکر سالم نشانهٔ تجاوز بوده» که پزشکی قانونی آن را رد کرد.
برای مقابله با این کارها باید چه کنیم؟
یکی از مهمترین گامها تمرکز مثلث تشخیص اخبار جعلی با این ۳ ضلع است:
۱. آیا رسانهٔ منتشرکننده مرتبط با نهاد ضدایرانی است؟
۲. آیا خبر با اظهارات مقامات قضایی/پزشکی قانونی تناقض دارد؟
۳. آیا متن بهجای استدلال، صرفاً بر تحریک احساسات تمرکز دارد؟
دومین راهکار، تمرین تفکر انتقادی است؛ بهمحض مواجهه با این شرایط باید از خودمان بپرسیم «چرا همین رسانهها دربارهٔ جنایتهای مشابه در غرب سکوت میکنند؟» یا «آیا این حجم از پوشش رسانهای متناسب با اهمیت واقعیِ رویداد است؟»