دلش می‌خواست يكی از لباسهای امام را بگيرد برای تبرک، اما خجالت می‌كشيد بگويد. حتی نامه نوشت، اما نامه را نفرستاد ... نااميد شد؛ داشت بر می‌گشت شهر خودش كه كسی از پشت سر صدايش زد، برگشت... غلام (ع) بود؛ گفت: "اين لباس را آقا برايت فرستاده." 🔗 خسروی🚩 (@termeh9295)