🎥 آخرین نگرانی شهید، سلامتی آقا بود 🔹برادر شهید سردار میثم معظمی گودرزی تعریف می‌کند: برادرم بر اثر انفجار جراحات زیادی برداشته بود و در بیمارستان بقیة‌الله بستری شده بود، لحظات آخر حیات دنیایی‌اش بود که متوجه شدم با ناله‌ای ضعیف سعی دارد چیزی بگوید؛ هرچه دقت کردیم متوجه کلام او نشدیم، صحبت‌هایش نامفهوم بود، به اطرافیان گفتم یک قلم و کاغذ بیاورید تا حرف خود را بنویسد. 🔹قلم و کاغذ را به دستش دادیم اما بر اثر شدت جراحات توان نداشت تا قلم را روی کاغذ فشار بدهد و بنویسد. مقداری خطوط روی کاغذ کشید ولی بازهم قابل فهم نبود. 🔹او بالاخره تمام توانش را جمع کرد و روی کاغذ از سلامتی رهبر انقلاب پرسید. 🔹به او گفتم بله الحمدلله سالم هستند و بعد از شنیدن این حرف انگار که خیالش آسوده شده باشد، چشمانش را بست و به شهادت رسید.