23.88M حجم رسانه بالاست
از کلید مشاهده در ایتا استفاده کنید
حسین جان ❤️ مقـتل مینویسد شما خواستید به میدان بروید به چپ و راستتان نگاه کردید و هیچ کس را ندیدید ... تنها بودید ...ندای هل من ناصرٍینصرنی حسین سر دادید اما کسی نبود ....💔 حالا... بعد از گذشت قرن‌ها ....این خیل عظیم ... این موج خروشان... این ذرات به سمت خورشید در حرکتند....✨ ولی یک چیز همچنان برایم مبهم باقی مانده چرا دوست نداری به مقصد برسی.... چرا نمی‌خواهی این راه تمام شود.... چراااا مسیر....؟ و چرا هر بار با وجود تمام سختی هایش..... با خستگی و ضعف و عطش و گرسنگی و سوختن و وسط بیابان مجبور به ادامه دادن ... و گریه کودکان و تاول پاها و کمر درد و پا درد و لباس خیس'از عرق و... خلاصه همه سختی هایش! باز هم نگرانی نکند اربعین بیاید و تو جا بمانی😢 در دنياي که عده ای برای رسیدن به کنسرت و جشنواره و نمایشگاه و انواع و اقسام تفریحات و امکانات بدو بدو می‌کنند...تا جانمانند تو حتما باید دیوانه باشی که برای رسیدن به این سختی عظیم در دلت غوغایی به پا شود که وصف ناشدنی ست.... و من تنها به یک جمله میرسم 💚حب الحسین یجمعنا💚 آقا جان  فرزندانم با قدم های کوچکشان به سویت در حال حرکتند عطش دارند برای رسیدن به کربلا.... ممنونم که اجازه دادی فرزندانم از سربازان لشکرت باشند ...🌱 ✍ بانوصادقی مادر ۱۰ فرزند