🔆 سلام بر ابراهیم🔆 🔅شوخ طبعی🔅 🔸ابراهیم درموارد جدّیتِ کار، بسیار جدّی بود،اما در موارد شوخی ومزاح بسیارانسان خوش مشرب وشوخ طبعی بود. 🔸ابراهیم در مورد غذاخوردن هم اخلاق خاصی داشت وقتی غذا به اندازه کافی برای همه بودخوب غذا می خوردو می گفت بدن ما به جهت ورزش وفعالیت زیاداحتیاج بیشتری به غذا دارد. 🔸در ایام مجروحیتِ ابراهیم به دیدنش رفتم،بعد باموتور به منزل یکی از رفقا برای مراسم افطاری رفتیم ،صاحبخانه از دوستان نزدیک ابراهیم بود.خیلی تعارف می کرد،ابراهیم هم کم نگذاشت. 🔸جعفر آنجابود،بعد ازافطار مرتب داخل شاتاق مجاور می رفت و دوستانش راصدا می ورد،یکی یکی آنهارا می آورد و می گفت:ابرام جون،ایشون خیلی دوست داشتند شما را ببینند و ابراهیم که خیلی خورده بود وبه خاطر مجروحیت پایش درد می کرد،مجبور بود به احترام افراد بلند شود و روبوسی کند،جعفر هم پشت سرشان آرام وبی صدا می خندید. 🔸وقتی ابراهیم می نشست.جعفر می رفت و نفر بعدی رامی آورد،چندین بار این کار راتکرار کرد.ابراهیم که خیلی اذیت شده بودبا آرامش خاصی گفت:جعفر جون نوبت ما هم می رسه! آخرشب خواستیم برگردیم ،ابراهیم‌سوارموتور من شدوگفت:سریع حرکت کن! 🔸جعفر هم سوار موتور خودش شدو دنبال ما راه افتاد،فاصله ماباجعفر زیادشده بود،رسیدیم به ایست و بازرسی! من ایستادم،ابراهیم سریع گفت:برادربیا اینجا،یکی از جوان های مسلّح جلو آمد. ابراهیم ادامه داد:دوست عزیز،بنده جانباز هستم.این آقای راننده هم از بچه های سپاه هستند،یک موتور دنبال ما داره می یادکه! بعد کمی مکث کرد وگفت:من چیزی نگم بهتره،فقط مواظب باشید،فکر کنم‌ مسلّحه! بعدگفت:بااجازه وحرکت کردیم،کمی جلوتر رفتم‌ توی پیاده رو و ایستادم،دوتایی داشتیم می خندیدیم😁 🔸موتورجعفر رسید،چهار نفر مسلّح دور موتور را گرفتند،بعد متوجه اسلحه کمری جعفرشدند!دیگر هرچه می گفت کسی اهمیت نمی داد😆 تقریباً نیم ساعت بعد مسئول گروه آمدو حاج جعفر راشناخت،کلی معذرت خواهی کردو به بچه های گروهش گفت:ایشون،حاج جعفر جنگروی از فرماندهان‌ لشگر سیدالشهدا هستند😮 🔸بچه های گروه،باخجالت از ایشان معذرت خواهی کردند. 🔸جعفر هم که خیلی عصبانی شده بود،بدون اینکه حرفی بزند،اسلحه اش راتحویل گرفت،سوار موتور شد وحرکت کرد. 🔸کمی جلوتر که آمدابراهیم را دیددر پیاده رو ایستاده وشدید می خندید😂 تازه فهمید که چه اتفاقی افتاده😄 ابراهیم جلو آمد،جعفر را بغل کرد وبوسید،اخم های جعفر باز شد،او هم خنده اش گرفت😂 خدا روشکر باخنده همه چیز تمام شد. 📖برگرفته از کتاب سلام برابراهیم ج۱ص۱۴۲ --------------------- 🌐 @Saeer_ir