«بسم رب المهدے» ─━⊰••❃❀❃••═⊱━─ چه می شود که همین جمعــه یار برگردد بــه قلبـــهای پــریشــــان ، قـــرار برگردد چه می شود که ببینیم بعدِ این همه سال عــزیزِ این همـه چشــــم انتــــظار برگردد همان که گنج نهان است پشت پردهٔ غیب غروب جمعـــه شـــود آشــــکار ، برگردد بیاید آن که علمدار نهضتی سرخ است به حق غـــزهٔ خونیـــنْ مــــزار برگردد برای اینکه فرو پاشد از هم این بت ها تبــر به شـــانه و با ذوالفـقـــار برگردد خدا کند که بزودی امیر لشکـــر عشق امیدِ سیصــــد و اندی ســــوار برگردد برای آمـــدن او بهـــانه ها کــم نیست خزان بس است خدایا ! بهــار برگردد قسم دهیم خدا را به اشک چشم یتیم به احتـــــــرام یتــــیمانِ زار برگردد رسیده بر لبمان جان و منتــظر هستیم به جان خسته دلان ، عمگــسار برگردد غروب جمعه رسید و طلوع در راه است ســحر شـــــود شب تار و نگـــار برگردد قسـم به آیهٔ "أَمَّن یُجیــب" مضـــطرّیم خدا کنـــد پس از این اضــطرار برگردد ─━⊰••❃❀❃••═⊱━─ ✍رقیه سعیدی(کیمیا) لینک کانال اشعار در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 ─━⊰••❃❀❃••═⊱━─