واحد شب ششم محرم شب حضرت قاسم بن الحسن علیه سلام عمو شدم نگون از مرکبم بیا دورو ورم پر از لشگر اشقیا وای قرق خونم ببین ذکرم شده همین عمو عمو عمو جان حسین بالین من بیادارم عزم سفر از زیر سم این اسبان مرا ببر وای تن دوخته بر زمین مثل بابام ببین عمو عمو عمو جان حسین گر نیایی عمو میمرد قاسمت جای تو نزد من میشند دشمنت وای تشنهء روی توچشمم هست سوی تو عمو عمو عمو جان حسین حلالم بنما دیگر نماده جان تشنه لبم ببین خون ریزد از لبان وای این دم آخرم بیا بالا سرم عمو عمو عمو جان حسین شعر از سائل حضرت زینب سلام الله علیه ها حسن رضا محمودی واحد شب هفتم محرم شب حضرت علی اصغر علیه سلام لالایی اصغرم لالا کن در برم گریه کم کن گلم نور چشم ترم وای شور است اشگان تو خشک است لبان تو لالا لالا لالا لالایی کمتر چرخان علی زبان دور لبت گیرم منم هم که هیچ میمیرد مادرت وای خورده ترک لبت میمیرم از غمت لالا لالا لالا لالایی تنهاییم در این دشت تا دیدی علی گریه کنان تو بر من رسیدی علی وای دیدی که بی کسم شدی فریاد رسم لالا لالا لالا لالایی در آغوش منی دل از دل میبری با تیر حرمله پرستو میپری وای تیر میخورت گلوت بابا خجل ز روت لالا لالا لالا لالایی شعر از سائل حضرت زینب سلام الله علیه ها حسن رضا محمودی واحد شب هشتم شب حضرت علی اکبر علیه سلام ای علی اکبرم هستی لشگرم کمی آهسته تر شبه پیغمبرم وای گل یاس منی یار عباسمی ولدی ولدی ولدی ولدی تشنه لب آمدی تشنه لب بروی با این تشنه لبی آخر کشته شوی وای بردی دل ازدلم ببین جان برلبم ولدی ولدی ولدی ولدی چشم اهل حرم مانداست به راه علی چشم وا کن پسرم کن یک نگاه علی وای پاشو علی ببین من خورده ام زمین ولدی ولدی ولدی ولدی کلمینی علی با من حرفی بزن رنگ و رویم ببین حرف از رفتن نزن وای پیرم بابا ببین خیز و از جا ببین ولدی ولدی ولدی ولدی شعر از سائل حضرت زینب سلام الله علیه ها حسن رضا محمودی واحد شب تاسوعا شب قمر منیر بنی هاشم حضرت ابوالفضل علیه سلام گریه کم کن اخا دارم به لب دعا خواهم ز حق داداش که تو گیری شفا وای چون گیرم در برت میمیرم از غمت ابوالفضل ابوالفضل ابوالفضل ابوالفضل خنده ی این سپاه آتش زده به جان دیگر اهل حرم نیستندو در امان وای پاشو دلاورم سردار لشگرم ابوالفضل ابوالفضل ابوالفضل ابوالفضل جان ام البنین پاشو عباس ببین ایستاده حرمله آن طرف در کمین وای من فکر اصغرم خیز ای برادرم ابوالفضل ابوالفضل ابوالفضل ابوالفضل ربابم منتظر تا توآب آوری گمان نمیکنم که تو تاب آوری وای مشگت که پاره شد رباب بیچاره شد ابوالفضل ابوالفضل ابوالفضل ابوالفضل شعر از سائل حضرت زینب سلام الله علیه ها حسن رضا محمودی واحد شب عاشورا شب آقا سید الشهدا علیه سلام مهلا مهلا حسین قدری آهسته تر ببوسم حنجرت تا که داری تو سر وای دانم بی سر شوی سهم در به دری داداش داداش داداش حسین جان بین بیقرارتم چشم انتظارتم رحمی بر جان من در اظطرابتم وای گر نیایی حرم طفلان کجا برم داداش داداش داداش حسین جان اینان بی رحمنو بی شرم و بی حیا داداش به من نگو خواهر میدان نیا وای میکشنت حسین سر برنت حسین داداش داداش داداش حسین جان بعد تو میشوند اهل حرم اسیر رحمی نمیکنن به صغیر و کبیر وای دختر بوتراب در مجلس شراب داداش داداش داداش حسین جان شعر از سائل حضرت زینب سلام الله علیه ها حسن رضا محمودی