چند روزی بود میخواستیم بریم المنصوره فرصت نمیشد
منتظر بودم یه اجاق گاز و چنتا قابلمه جوربشه ببرم برای اون دوتا بچه های مریض
مادر علیم هادی چند بار تماس گرفته بود که حال بچه ام خوب نیست.
دکترهم فرستاده بودیم اما بهتر نشده بود...
بردن لباسها بهانه ای شد تا خودم به آنجا بروم
اوضاع بچه اصلا خوب نبود.
سریع بچه را برداشتیم وبا ماشین خودمان بردیم بیمارستان
دیگر نمیشد منتظر معجزه برایش بمانیم
وقتی نه دکتری نه دارویی....
🇮🇷🇱🇧🇮🇷🇱🇧🇮🇷🇱🇧🇮🇷🇱🇧🇮🇷🇱🇧
https://eitaa.com/safarnameh_lobnan