💠 روزی آن حضرت با لشکر عظیمش حرکت می‌کردند 🐜 به وادی مورچگان رسیدند. در این هنگام مورچه‌ای خطاب به مورچگان گفت: «ای مورچگان! به لانه‌های خود بروید تا سلیمان و لشکرش شما را پایمال نکنند، در حالی که نمی‌فهمند.» ◀️سلیمان (علیه‌السّلام) صدای آن مورچه را شنید، از سخن او خندید 🔹در مورد این واقعه از حضرت رضا (علیه‌السّلام) نقل شده است که فرمودند: سلیمان (علیه‌السّلام) در همان جا توقّف کرد و به مامورانش فرمود: «آن مورچه را نزد من بیاورید.» ماموران بی‌درنگ آن مورچه را به حضور سلیمان (علیه‌السّلام) بردند. ◀️سلیمان به آن مورچه فرمود: «آیا نمی‌دانی که من پیامبر خدا هستم و به هیچ کس ظلم نمی‌کنم؟» 💯مورچه عرض کرد: آری این را می‌دانم. 💢سلیمان (علیه‌السّلام) فرمود: پس چرا مورچگان را از ظلم من هشدار دادی؟ ✅مورچه عرض کرد: «ترسیدم مورچگان حشمت و شکوه تو را بنگرند و مرعوب و شیفته زرق و برق دنیا شوند و در نتیجه از خداوند دور گردند، خواستم آنها به لانه‌هایشان بروند و شکوه تو را مشاهده نکنند... ❇️سپس مورچه به سلیمان (علیه‌السّلام) عرض کرد: آیا می‌دانی چرا خداوند در میان آن همه نیروهای عظیم مخلوقاتش، باد را تحت تسخیر تو قرار داد؟ سلیمان گفت: راز این موضوع را نمی‌دانم. 🔅مورچه گفت: مقصود خداوند این است که اگر همه مخلوقاتش را مانند باد در تحت تسخیر تو قرار می‌داد، زوال و فنای همه آنها مانند زوال و فنای باد است. بنابراین اکنون که بنیاد جهان بر باد است، به آن مغرور مشو. سلیمان از این نصیحت پر معنای مورچه خندید. (که این خنده، خنده عبرت بود.) 📌خواجوی کرمانی به همین مناسبت می‌گوید: 🔅پیش صاحب نظران ملک سلیمان باد است •••••• بلکه آن است سلیمان که ز ملک آزاد است. 🔅این که گویند که بر آب نهاده است جهان •••••• مشنو‌ای خواجه که بنیاد جهان بر باد است. 🔅خیمه انس مزن بر در این کهنه رباط •••••• که اساسش همه بی‌موقع و بی‌بنیاد است. 🔅دل بر این پیره زن عشوه‌گر دهر مبند •••••• کین عروسی است که در عقد بسی داماد است. 🙏در نشر معارف فرهنگی اسلامی سهیم باشیم. •┈••••✾•🌿🌺سفیر امین🌺🌿•✾•••┈• ✏️https://eitaa.com/safiramin