🔸شعر داستان ﴿ سوره‌ی فیل ﴾ 🌸🌼🍃🌼🌸 🌸 یه حاکمِ ستمگر 🌱 بی‌رحم و ظالم و شر 🌸 فرمانده‌یِ یمن بود 🌱 شیطان و اَهرِمن بود 🌸 او داده بود تشکیل 🌱 آنجا سپاهی از فیل 🌸 این فردِ آتش افروز 🌱 آمد به مکه یک روز 🌸 میخواست کعبه را زود 🌱 سازد خراب و نابود 🌸 آنگه خدایِ دانا 🌱 با یک کلامِ زیبا 🌸 با لشکرِ پرستو 🌱 گفتا بیا ز هر سو 🌸 بود اسمشان اَبابیل 🌱 هر‌یک‌ حریفِ یک‌ فیل 🌸 با سنگ ریزه سِجّیل 🌱 گشتــند لـشکرِ فیل 🌸هنـگامــه‌یِ سـتـیزه 🌱چون کاه ریزه ریزه 🌸 آن ابرهه ستمگر 🌱 با لشکرش سراسر 🌸 بــا ســنـگ سـرنگون شـد 🌱 هم خوار و هم زبون شد 🌸 آن سال؛ عام فیل است 🌱 بس قصه‌اش طویل‌ است 🍃🔸🍃🔸🍃🔸 🌸🌱🌸🌱🌸🌱 🌸 این قصه‌یِ پر از پند 🌱 بر لب نشانده لبخند 🌸 این کعبه را خدا هست 🌱 او بـهتــریــن پــناه‌ست 🌸 یا رب پناهِ‌مـان ده 🌱 هادیِ راهِ‌مــان ده 🌸 مهدی بقیةَ الله 🌱 یا رب بیاید از راه 🌸مـا یـاوریم و یــارش 🌱هر دم در انتظارش 🌸 ذکرش به لب بگوییم 🌱 چون شیعیانِ اوییم 🌸 یارب به حقِ یاسین 🌱مهدی بیاید آمین 🌸🌼🍃🌼🌸 شاعر :سلمان آتشی 📎 📎 📎 🙏در نشر معارف فرهنگی اسلامی سهیم باشیم. •┈••••✾•🌿🌺سفیر امین🌺🌿•✾•••┈• ✏️https://eitaa.com/safiramin