هدایت شده از کانون نوجوانان مسجد بقیةﷲ -عجلﷲُفرجَه-
مرحوم کوثری [روضهخوانِ امام خمینی] فرمود:
((محرم از خانه خارج شدم و خواستم به مراسمات و روضهخوانی بروم.
در راه، کودکانی اصرار کردند که در موکِبِ کوچکِشان برایشان درحدِ چند بیت روضه بخوانم.
اول قبول نکردم ولی بعد از اصرارِشان رفتم و چند بیت روی منبرِ آجریِشان روضه خواندم.
تمام که شد برای پذیرایی یک استکان چای برایم آوردند.
چایی که بخاطرِ جالب نبودنش، در خانه یا جای دیگری آن را نمیخوردم.
برای اینکه کودکان ناراحت نشوند، یواشکی چای را گوشهای ریختم و تشکر کردم و رفتم تا به مراسماتِ سنگینی که داشتم برسم.
شب که آمدم خانه از خستگی به خواب رفتم.
در خواب مادرِ سادات حضرت فاطمهی زهرا -سلامﷲعلیها- را دیدم.
فرمود:
«کوثری، تنها روضهای که از تو قبول شد همان چند بیتی بود که برای آن کودکان خواندی.
و اینکه آن چای را که ریختی یک گوشه، من آن چای را با دستِ خودم برایت ریخته بودم...» 😭😭
در این حال از خواب بیدار شدم و فهمیدم روضههایی که ما تحویلِشان نمیگیریم، اهلِبیت حواسِشان هست!))
🥀🖤اللّهمعجّللولیّکالفرج🖤🥀