کیسه های نان و خرما خواب راحت می کنند دست های پینه دارش استراحت می کنند نخل ها از غربت و بغض گلو راحت شدند مردم از دستِ عدالت های او راحت شدند ای خوارج ، بهترین فرصت برای دشمنی ست شمع بیت المال را روشن کنید ، او رفتنی ست درد را با گریه های بی صدا آزار داد با لباس نخ نمایش ، کوفه را آزار داد مهربانیِ نگاهش حیف مشکل ساز بود ! روی مسکین ها در دارالخلافه باز بود دشمنانش در لباسِ دوست بسیارند و او بندگان کیسه های سرخ دینارند و او ساده گی سفره اش خاری به چشم شهر بود  مرتضی با زرق و برق زندگی شان قهر بود نیمه شب ها کوچه ها را عطرآگین می کند در عوض ، درحقِ او هر خانه نفرین می کند حرص اهل مکر ، از بنده نوازی علی ست داستان بچه هاشان بی نمازی علی ست گام در راهِ فلانی و فلان برداشتند از اذان ها ، نام او را مغرضان برداشتند جرم سنگینی ست ، بر لب خنده را برجسته کرد چاه ها دیدند مولا خستگی را خسته کرد جرم سنگینی ست ، تیغ ذوالفقاری داشتن زخم ها از بدر و خیبر یادگاری داشتن جرم سنگینی ست ، از غم کوله باری داشتن مثل پیغمبر عبایِ وصله داری داشتن جرم سنگینی ست ، بر تقدیر حق راضی شدن با یتیمان روزهایِ گرم همبازی شدن جرم سنگینی ست ، جای زر ، مقدر خواستن در دو دنیا خیرخواهیِ برادر خواستن جرم سنگینی ست ، در دل عشق زهرا داشتن سال ها درسینه داغِ کهنه ای را داشتن هیچ طوفانی حریفِ عزم سکانش نبود تیغ تیز ابن ملجم قاتل جانش نبود پشت در ، آیینه اش را سنگ غافلگیر کرد زخم بازویی ، امیر مؤمنان را پیر کرد مرگ سی سال است بر او ،خنجر از رو می کشد هر چه مولا می کشد ، از زخم پهلو می کشد تعجیل در فرج حضرت صاحب صلوات ┏━━ °°°°•🖌•°°°° ━━┓ @sagalein_hadadian ┗━━ °°°°•🖌•°°°° ━━┛