مرثیه از زبان امام سجاد علیه السلام شاعر رسول چهارمحالی(ساقی عطشان) ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ ای جوان مردان منم سبط نبی چهارمین نور ولایت با علی پور زهرا و علی هستم عباد نام من زین العباد،موجی به باد اشک هایم در غم کرب و بلا شد حدیث زندگیم هر کجا وارث خون شهیدم تا به حشر زیرمرکب جسم ها دیدن به عصر کودکی شش ماهه با تیر عدو گوش تا گوشش بریده شد عمو دست و مشک یک علمدار رشید بر زمین افتاد ،امید شد نا امید شبه پیغمبربه میدان بی معین اربأ اربا شد تن آن نازنین قاسمی گلگون کفن اما دلیر بی زره درقلب میدان همچوشیر خُردشد درزیر مرکب جسم او خاک ازخون تنش بگرفت وضو شرح دشت کربلا عمر من است روضه ی جسمی که بی کفن است روضه ی طفلی سه ساله بی پدر در خرابه می زند بر سینه ، سر روضه کرب و بلا تا شهر شام خطبه های عمه زینب صبح وشام رأس سالار شهیدان نی سوار عمه جانم از فراقش بی قرار بعد سی و چند سال از واقعه می رسد بر گوش صدای قافله می روم سیراب گردم وقت مرگ مست روی آب گردم وقت مرگ تشنه ام من تشنه ی روی حسین بسته ام دل را به ابروی حسین باقرم ای یادگار اشک و آ ه ای که دیدی علقمه تا قتلگاه می گذارم سر به دامانت پسر کاش بودم من به بالا سر پدر روی سینه می کشید او خنجرش تیغ کین را می کشید برحنجرش از قفا سر از تنش کردند جدا یا حسین ای کشته ی ظلم و جفا ضجه های مادرش را می شنید خواهری که از غم داغش خمید بعد سه روز از غم خون خدا آمدم تشییع بابایم به دشت کربلا ################### شاعر و ستایشگر اهل بیت کربلایی رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)