رفاقت ما با تمام بچه های آن دوران، سروکله زدن و بازی و خنده بود،مثلا"چندنفر دور هم جمع میشدند وکلاه یک کارگری که ازآنجارد میشد را برمیداشتند و برای هم پرت میکردند و مردم آزاری های این مدلی.
اما رفاقت با ابراهیم، الگوگرفتن و یادگیری کارهای خوب بود. او غیر مستقیم به ماکارهای صحیح را آموزش می داد. حتی حرفهایی که می زد که سالها بعد به عمق کلامش رسیدیم.
من موهای زیبایی داشتم. مرتب به آنهامی رسیدم و مدل و... درست می کردم. خیلی ها حسرت موها و تیپ ظاهری و زندگی من را داشتند. ابراهیم نیز خیلی زیبا بود، اما در عین سادگی دل میبرد. یکبار که پیش هم نشسته بودیم، دوباره حرف از مدل موهای من شد.
ابراهیم جمله ای گفت که فراموش نمیکنم: نعمتی که خدا به تو داده را به رخ دیگران نکش.
این را گفت و رفت...
#سلام_بر_ابراهیم ✋🌹
@saharshahriary