🔸 ما چهار نفر، یعنی من و سعید و احمد و جواد، پانزده سال داریم. من و سعید طلبه‌ایم؛ احمد و جواد، دانش‌آموزِ دبیرستان. من، که مثلاً رهبر و مغز متفکر این گروه چهارنفره هستم، بعد از تمام‌شدن دورۀ راهنمایی، واردِ حوزۀ علمیه شدم. هم خودم خیلی دوست داشتم شبیه آقای خامنه‌ای بشوم؛ هم مادرم خیلی تشویقم می‌کرد به‌جای مدرسه‌رفتن، به حوزه بروم و در آنجا ادامۀ تحصیل بدهم. وارد حوزۀ علمیه که شدم، در کنار درس، با کسانی که علیه رژیم شاهنشاهی مبارزه می‌کردند از نزدیک آشنا شدم و در جلساتشان شرکت کردم و به راه مبارزه علیه رژیم پهلوی کشیده شدم. بااینکه پانزده سال بیشتر ندارم، بینِ انقلابی‌های مشهد، مخصوصاً پیش آقای خامنه‌ای، جایِ ویژه‌ای دارم و از جلسات مخفی انقلابی‌ها و مخفیگاه‌هایشان خبر دارم. به‌جز طلبه‌بودنم، پدر و مادرم هم در اینکه من در این سن یک مبارز انقلابی بشوم، خیلی نقش داشتند. آنها از شاه و رژیم پهلوی متنفرند و همیشه مرا تشویق می‌کنند که یار و یاور انقلابی‌های مشهد و حاج‌آقا باشم. خودِ پدرم هم در کارهای انقلابی شرکت می‌کند و از مبارزان فعال مشهد است. جثّه‌ام از همۀ انقلابی‌های مشهد کوچک‌تر است و هرکس مرا در جمع آنها می‌بیند، فکر می‌کند اشتباهی شده که من در جمع مبارزانِ درجه‌یک هستم؛ اما همین کوچک‌ بودنم، باعث شده بتوانم مثلِ مبارزان بزرگسال، کارهای مهمی برای انقلاب انجام بدهم. به‌خاطر همین جثّه، و البته به‌خاطر زِبر و زرنگی‌ام، بین بزرگانِ انقلابی‌ مشهد، معروف شده‌ام به چُغُک! 💫 چغک اسمی ا‌ست که آقای خامنه‌ای برایم برگزیده؛ به زبان مشهدی یعنی گنجشک! 📚 کتاب چُغُک @sahba_nashr