🌷 فرازی از وصیت شهید علی‎عباس حسین‌پور «خدایا من به جبهه آمده‌ام تا جانم را بفروشم، امیدوارم خریدار جانم تو باشی، نه کسی دیگر، خدایا آن‌قدر به جبهه می‌روم و می‌جنگم تا شهید شوم... خدایا زمان معامله است چه صحنه باشکوهی.من این بنده ناچیز، مفتخرم، سرافرازم، خوشحالم و سرشادم از این معامله، کالای من بسیار ناچیز و کالای او عظیم و عجیب است. کالای او «شهادت» است. چشم بر لذائذ دنیا بستم. دل از قساوت و گناهان قلبی شستم.بار گناهان را با اب توبه و گریه از بین بردم و آن‌گه بانگ برآوردم که «لبیک یا خمینی». از قفس تنگ و محصور دنیا رهیدم.چه وحشتناک بود چه راه پُر فراز و نشیبی بود، حالا آزاد به پیش می‎تازم.در هر کجا که باشم باکم نیست. چون مقتدای من علی است و امام من مهدی است و نایب او خمینی است.خدایا من گنهکارم، من معصیتکارم.ولی حالا این لباس را به تن کرده‌ام، حالا به من می‎گویند بسیجی.سرباز امام زمان. خدایا به حق این لباس، خدایا به تقدس این سربازی. خدایا به پاکی و صفای این عاشقان که من بینشان هستم، صراط مستقیم را به من نشان بده و مگذار لحظه‌ای غفلت، ما را در خود فرو برد.» 🍀 با ذکر صلوات به نیت شهید علی‎عباس حسین‌پور 🌹 📝 @sahel_aramesh