[ســآحـِݪِآࢪامـِشٰ]
#دلنوشته
میگــن وقتی برآ اولین بار نگات میافته به گنبد
امامحسین
؏...
ســه
تا از آرزوهات اجابت میشه... وقتی رسیدم
بینالحرمین
دقیقا تو همین عکس، تو همون لحظه.. وقتی نگام افتاد، حسیـو تجربه کردم که هیچکس جز کسی که تجربشو داشته باشه نــمیتونه درکش کنه.. تصور اینکه الان تو خونهی
مخاطبِ خاصِ روضههاتی...
کنار
اربابی
هستی که
یه عمر با جونودل براش سینه زدی..
شال عذایِ مادرش گردنته..
به عشقش
از این هیئت به اون هیئت میری...
بارگاهِ
صاحبِ قلبت
و دیدی و نمیدونی باید چیکار کنی.. از قبل کلی تمرین کرده بودم که وقتی چشام افتاد به گنبـد چه
دعاهایی
بکنم:) اما وقتی رسیدم تو صحن.. با تصورِ رسیدن به
اربابــمٰ
اصلا نمیدونستم باید چی بگم.. حسی که تو قلبم بود شــوق بود و شــوق.. حالا میفهمیدم چرا میگن مهمترین دلیل گریهی نوکرا تو
کــربلا
اینه که میگن:
حسینجـــآن..! تو توما چی دیدی که طلبیدی؟ خدایا منه روسیاه کجا بهشتِ بینالحرمین..!