📜
یکی از شیعیانِ ساکن
آمریکا نقل میکنه:
دهه اول
محرم مراسم روضه گرفته بودیم؛ شب اول یه
سیاهپوستی از سر کنجکاوی اومده بود تو جلسه، یکی از بچهها هم براش
ترجمه میکرد که ما چی میگیم یا مداح چی میخونه.
فرداشب دیدیم با
چندتا سیاهپوست دیگه اومده. پسفردا تعدادشون بیشتر شد و همینجوری
زیادتر شدن تا مجبور شدیم یه جای دیگه روهم برای مراسم در نظر بگیریم..
شب آخر
۱۵۰ تا سیاهپوست گفتن ما میخوایم مسلمون بشیم و شیعه..🌱
پرسیدم: چی شده مگه؟
همشون نگاه کردن به اونی که
شب اول اومده بود.
ازش پرسیدم چی شده؟
گفت: شب اول که اومدم، یه تیکه از روضهی
غلام سیاهِ اباعبدالله رو خوندین.. 🖤
همونی که اباعبدالله مثل پسرِ خودش،
سرشو گذاشت رو پاهاش و بلند بلند براش گریه کرد.
همون شب رفتم به این سیاهپوستا گفتم بیاید..
بیاید...
یه دین و یه آقایی رو پیدا کردم که توش سیاه و سفید فرقی نداره.💔
(حسیـــنجــــآن؏ چقـــدر خــــوبه کــه آقــــــــامی... ❥)
#شب_جمعه
#ارباب