#شهدا
یک روز دیدم دارد جایی را حفر میکند
گفتم: چه میکنی⁉️
گفت: دارم
قبـــــــــر میکنم.
من رفتم کمکش.
حفرهای شد به عمق دو مـــــــــــتــر...
طوری که دو نفر راحت بتوانند، در آن بنشینند.
شبها
#شهید_عباس_صالحی
با چراغ قوه میرفت آنجا و با خدای خویش
خلوت میکرد
چه زیبا بود ترنم عشق از لبهای او که نجوا
میکرد قرآن را و مناجات علی
(علیه السّلام) را..
و دیدنی بود نماز شب و سوز نیمه شبش!