مردم نیومدن که قنفذ جرئت جسارت داد و همون دست و جوری ضربه زد که مادر ِما دستش از کار افتاد،، مردم سکوت کردن که مادرِما از درد بازو نمیتونست درست قنوت بره و دستاشو برا شونه زدن موهای دخترش بالا بیاره.. 🥀 مردم تماشاچی بودن که خانومه پا به ماه ِمولا که فقط هیجده سالشه خمیده راه میرفت. 💔