🔅ترجمه آیات صفحه 247 قرآن کریم : 📋 چون مژده رسان آمد آن پیراهن را بر صورت یعقوب افکند به ناگاه بینایی اش بازگشت! گفت: آیا به شما نگفتم که من از سوی خداوند حقایقی می دانم که شما نمی دانید؟!«96» گفتند: ای پدر! آمرزش گناهانمان را بخواه! زیرا ما خطاکار بوده ایم «97» گفت: به زودی از پروردگارم برای شما درخواست آمرزش خواهم کرد که او بسیار آمرزنده و مهربان است «98» زمانی که [پس از رسیدن به حدود مصر] بر یوسف وارد شدند، پدر و مادرش را پهلوی خود جای داد و گفت: همگی به خواست خدا در حال امنیت به مصر وارد شوید! «99» [پس از ورود خاندانش به بارگاه،] پدر و مادرش را [با احترامی ویژه] بر تخت [حکومتی خود] نشاند، و همه برای او به سجده افتادند، گفت: ای پدر! این تعبیرِ خواب پیشین من است که پروردگارم آن را تحقق بخشید، همانا به من احسان کرد که از زندان نجاتم داد، و شما را پس از آن که شیطان بین من و برادرانم فتنه انداخت از آن صحرانشینی نزد من آورد، پروردگارم در مورد آنچه بخواهد با مهرورزی و نرمی برخورد می کند؛ زیرا او دانا و حکیم است «100» [یوسف بعد از این دست به دعا برداشت و گفت:] پروردگارا! بخشی از فرمانروایی را به من عطا کردی، و بعضی از تعبیر خواب ها را به من آموختی، ای پدیدآورندۀ آسمان ها و زمین! تو در دنیا و آخرت سرپرست و یار منی، مرا درحالی که [با همۀ وجود] تسلیم [تو] باشم بمیران، و به شایستگان ملحقم کن!«101» این از سرگذشت های [پرفایدۀ] غیبی است که آن را به تو وحی می کنیم، و تو هنگامی که [برادران یوسف] در کارشان تصمیم می گرفتند و [برای انجامش] نقشه می کشیدند نزدشان نبودی، [به این علت از آن خبر نداشتی، و این وحی الهی بود که تو را از آن آگاه ساخت] «102» بیشتر مردم هرچند رغبت شدیدی [به ایمان آوردنشان] داشته باشی، ایمان نمی آورند «103» 🌸کانال انس با 🆔 @sahife2