#شرح
#دعا_سی_نه_12
✳️ خوف بر رجا
قسمت سوم
چنانچه احساسی در انسان فراهم شود که بداند که در محضر خدا است و خدای متعال ناظر و شاهد است و او را میبیند، به خوف مقامی دست پیدا میکند. این همان مقامی است که در دعا میگوییم: «وَ لا یَخْفَی عَلَیْکَ أَمْرُ مُنْقَلَبِی وَ مَثْوَايَ وَ مَا أُرِيدُ أَنْ أُبْدِئَ بِهِ مِنْ مَنْطِقِي وَ أَتَفَوَّهَ بِهِ مِنْ طَلِبَتِي وَ أَرْجُوهُ لِعَاقِبَتِي؛ آنچه را كه ميخواهم بر زبان آورم و از خواستهام سخن بگويم و به حسن عاقبتم اميد بندم، همه را ميداني» یعنی در همهی وجود من، هیچ چیز مخفی و مستوری از نگاه تو وجود ندارد.
قرآن کریم می فرماید کسی که به این جایگاه رسید: «وَ أَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى؛ و اما كسى كه از ايستادن در برابر پروردگارش هراسيد و نفس خود را از هوس باز داشت»، و دانست که: «فَإِنَّ الشَّاهِدَ هُوَ الحَاکِم، فَإِنَّ الحَاکِمَ هُوَ الشَّاهِد؛» بر نفْسش چیره میشود و میتواند آن را لِگام و دهنه بزند و از هواها و خواهشها و تمایلات نهیاش کند. چنین کسی «فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوَى» با سه تأکید «إِنَّ»، «هِيَ»، «فَ» و الف و لام، بیان میدارد که این آدم قطعاً بهشتی است. خوف مقامی عجب گوهری است! استاد ما میفرمودند که سالک فقط باید تلاش کند خودش را به این نکته برساند؛ همین. بقیه راه آسان است.
خدا امام راحل عظیم الشّأن را رحمت کند. در آن توصیه و خطاب عمومی فرمودند: «عالم محضر خدا است، در محضر خدا معصیت نکنید.» مگر امکان دارد کسی خودش را در محضر او ببیند و معصیت کند؟! اصلاً نمیشود، امکان ندارد؛ چرا ما به گناه مبتلا میشویم؟ چون خودمان را در حضور حق نمیدانیم. البتّه در اینجا اهل دقّت مراتبی را تعریف کردهاند که در اینجا مجال پرداختن به آن نیست. اگر کسی باور کرد که «أَنَّ اللَّهَ یَرَی»، چه خوفی در او شکل میگیرد؟ این همان خوف مقامی است که او را میسازد. اکنونِ شما را میسازد، گذشتهتان را اصلاح میکند. اگر انسان به چنین نقطهای رسید آیندهاش هم در مسیر صلاح قرار میگیرد؛ لذا استاد ما میفرمودند که تلاش کنید به اینجا برسید، البتّه به مدد خودش و با خواست از خودش و با توسّل به اولیائش؛ یعنی متمرکز بشوید که برسید به این نقطه که از رهگذر خوف مقامی، مودّب و ادب بشویم. بعد فرمودند: کسی که به اینجا رسید، بقیه راه برایش آسان است. کنترل نفْس آسان است، طیّ طریق آسان است، حفظ کمالات و مقامات آسان میشود؛ چون این پشتوانه محکم را دارد: «وَ أَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى» کسانی که اهل دقّتهای تفسیری هستند، میگویند: این واو، واو تفسیری است. این عطف تفسیری است یعنی این اتّفاق میافتد که «خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ» بشود «وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى» در متن خوف از مقام ربّ است نه جداگانه باشد؛ «وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوَى» در این صورت کار تمام است و این فرد در وسط بهشت خداست.
از حالات و رفتارهای برخی اساتیدمان میتوان دریافت که به چنین مقاماتی رسیدهاند. مثلاً شخصیّتی مثل آیت الله العظمی بهجت (اَعْلَی اللهُ مَقامَهُ الشَّریف) در این مقام بوده است. مؤدّب، خاضع، خاشع، فقیر، بنده و محتاط بودند؛ زیرا خود را در حضور او میدیدند. حالا ما نمیخواهیم مقامات ایشان را تحلیل کنیم؛ اقلّش این است که خود را در محضر خدا میدیدند. امّا آنهایی که اهل این حرفها بودند، میگفتند که ایشان بالاتر از این حرفها بود؛ یعنی به مقام «کَأَنَّکَ تَرَاهُ» رسیده بود. اینها چرا اینقدر مؤدّب هستند؟ چون خوف و لذا ادب مقامی دارند.
👈 ادامه دارد ...
👤استاد
#حاج_علی_اکبری
#سی_نه
🔗کانال
#انس_با_صحیفه_سجادیه
🆔
@sahife2