◀️ گفتگوى امام(عليه السلام) با ارواح مردگان قسمت سوم 📋 نكته ها: 1. آيا ارتباط با ارواح ممكن است؟ از ظاهر كلام امام(عليه السلام) چنين بر مى آيد كه او با ارواح مردگان سخن مى گويد و آنها سخنان امام(عليه السلام) را درك مى كنند و حتى از آن استفاده مى شود كه اگر اذن پروردگار باشد آنها نيز مى توانند با انسان ها ارتباط برقرار كنند و به اين ترتيب دليلى است بر امكان ارتباط با ارواح، هرچند بسيارى از مدعيان در اين زمينه دروغ مى گويند و با خيالات خود ارتباط پيدا مى كنند ولى اصل ارتباط امكان پذير است. در اينجا اين سؤال پيش مى آيد كه آيا اين تعبيرات با آنچه در قرآن مجيد در سوره «فاطر» آيه 22 آمده هماهنگ است كه مى فرمايد: «(وَمَا أَنْتَ بِمُسْمِع مَّنْ فِى الْقُبُورِ); و تو نمى توانى سخن خود را به گوش آنان كه در گور (خفته) اند برسانى». در پاسخ بايد به نكته اى توجه داشت كه مشركان قطعاً سخنان پيامبر(صلى الله عليه وآله) را مى شنيدند و گوششان از اين نظر كر نبود; ولى اين سخنان حكمت آميز در دل و جانشان نفوذ نمى كرد، بنابراين معناى آيه شريفه چنين مى شود: همان گونه كه نمى توانى مردگان را هدايت كنى اين قوم مشرك لجوج و متعصب را نيز نمى توان هدايت كرد، چرا كه گوش شنوا ندارند; گوشى كه مطالب را بشنود و به درون جان انسان منتقل كند. شاهد سخن این که مطابق آنچه در منابع اسلامى و از جمله منابع اهل سنت همچون صحیح بخارى و تفسیر روح المعانى ذیل آیه مورد بحث آمده است پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) بعد از پایان جنگ بدر دستور داد اجساد کفار را در چاه خشکى بیفکنند. سپس آنها را صدا زد و فرمود: «هَلْ وَجَدْتُمْ ما وَعَدَ اللهُ وَرَسُولُهُ حَقّاً؟ فَإنِّی وَجَدْتُ ما وَعَدَنِىَ اللهُ حَقّاً; آیا آنچه را که خدا و رسولش وعده داده بود حق یافتید؟ من آنچه را خداوند به من وعده داده بود حق یافتم». در اینجا عمر اعتراض کرد و گفت: اى رسول خدا! چگونه با اجسادى سخن مى گویى که روح ندارند؟ فرمود: شما سخنان مرا بهتر از آنها نمى شنوید. جز این که آنها توانایى پاسخ گویى ندارند (ما أنْتَ بِأسْمَع لِما أَقُولُ مِنْهُمْ غَیْرَ أنَّهُمْ لا یَسْتَطیعُونَ أنْ یَرُدُّوا شَیْئاً). در مسند احمد نیز همین معنا به صورت روشن ترى آمده است. اضافه بر این ممکن است در موارد عادى آنها (اهل قبور) صداى کسى را نشنوند; اما در مواقع فوق العاده، هنگامى که پیامبر(صلى الله علیه وآله) یا امام معصوم(علیه السلام) یا یکى از اولیاء الله با آنها سخن خاصى بگوید آن را خواهند شنید. از اینجا پاسخ بعضى از وهابیان ناآگاه و کم سواد نیز داده مى شود که مى گویند: چرا شما به پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) بعد از رحلتش متوسل مى شوید. او سخن کسى را نمى شنود؟! راستى جهل و نادانى چه عقاید زشتى براى انسان به بار مى آورد; هنگامى که خداوند درباره شهدا ـ هرچند از افراد عادى لشگر اسلام باشند ـ مى فرماید: (أَحْیَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ) و آنها را زندگان جاوید مى نامد، چگونه مقام پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) را از مقام آنها کمتر مى شمرند. به علاوه خودشان همه روز در نمازها بر پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) سلام و خطاب مى دهند آیا سلام، آن هم از دور به کسانى که در قبورند و چیزى نمى فهمند معنا دارد؟ همچنین در حدیثى از خود آن حضرت مى خوانیم که فرمود: «صَلُّوا عَلَىَّ فَإنَّ صَلاتَکُمْ تَبْلُغُنی حَیْثُ کُنْتُمْ; بر من درود بفرستید که درود شما هر جا که باشید به من مى رسد». جالب این که در مسجد پیامبر(صلى الله علیه وآله) تابلوى بزرگى زده اند و بر روى آن نوشته اند: «(لاَ تَرْفَعُوا أَصْوَاتَکُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِىِّ); صداى خود را از صداى پیامبر بالاتر نبرید» و به همین دلیل، مردم را به سکوت در مقابل قبر شریف پیامبر(صلى الله علیه وآله) دعوت مى کنند. اگر نعوذ بالله پیامبر(صلى الله علیه وآله) بعد از وفات چیزى نمى فهمد این کارها چه معنا دارد. 👈 ادامه دارد .... 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2