🙏والْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي مَنَّ عَليْنَا بِمُحَمَّدٍ نَبِيِّهِ صلى الله عليه و آله دُونَ الأُمَمِ الْمَاضِيَةِ وَالْقُرُونِ السَّالِفَةِ بِقُدْرَتِهِ الَّتِى لَا تَعْجِزُ عَنْ شَىْ‏ءٍ وَإِنْ عَظُمَ وَلَا يَفُوتُهَا شَىْ‏ءٌ وَإِنْ لَطُفَ‏ سپاس مخصوص خداست، كه نه بر امّت‏هاى گذشته و زمان‏هاى سپرى شده؛ بلكه بر ما به وجود محمد صلى الله عليه و آله منّت نهاد؛ با قدرتش كه از هيچ چيز هر چند بزرگ باشد، ناتوان نمى‏شود و هيچ چيز هر چند كوچك و ريز باشد، از دايره اختيار و عرصه ارادتش، بيرون نمى‏رود. ✳️زبان از بيان اوصاف و شخصيّت انسانى كه در گردونه خلقت نمونه ندارد و بالاتر و والاتر و افضل از او وجود ندارد عاجز است، قلم به روى صفحه كاغذ براى نشان دادن چهره او نمى‏چرخد، فكر از دريافت تمام حقيقت او ناتوان است. ما براى وصف او چاره ‏اى جز مراجعه به آيات قرآن كه بيان خداست و روايات و اخبار، كه بيان معجز آساى اولياى حقّ است نداریم. در اين زمينه از آيات و روايات نمونه‏هايى را نقل مى‏كنم تا بتوانيد دور نمايى از واقعيّت او را ببينيد. عقل اوّل، مخلوق و اقرب به حقّ و اعظم و اتمّ موجود است، چون از تمام حجاب‏هاى مُلكى و نفسى و فلكى به دور است. در روايات بسيار مهم در موثّق‏ترين كتب روايى آمده: 1- أوَّلُ ما خَلَقَ اللّهُ الْعَقْلُ. اوّلين مخلوق خدا عقل است. 2- أوَّلُ ما خَلَقَ اللّهُ نُورى. اوّلين مخلوق خدا نور من [پيغمبر صلى الله عليه و آله‏] است. 3- أوَّلُ ما خَلَقَ اللّهُ رُوحى. اوّلين مخلوق خدا روح من [پيغمبر صلى الله عليه و آله‏] است. 4- أوَّلُ ما خَلَقَ اللّهُ الْقَلَمُ. اوّلين مخلوق خدا قلم است. 5- أوَّلُ ما خَلَقَ اللّهُ الْمَلائِكَة. اوّلين مخلوق خدا فرشتگان مقرّب مى‏باشند. اين پنج مرحله، اوصاف يك حقيقت و يك نور است، اسمايى است متعدّد براى مسمّاى واحد، مسمّاى واحدى كه بالاترين نشأه وجود است كه نسبت به او و حقّ واسطه نمى‏خورد، احتياج و نيازى در او به وجودى جز حقّ نيست. و نظرى به ما سوا ندارد و التفاتى جز به محبوب براى او نيست. تعبير به قلم يعنى واسطه حقّ در تصوير حقايق و علوم به الواح نفسانيّه. اين بى‏واسطگى و عدم قيودات و مرزها، وسعت جلال و جبروت و عظمت رسول الهى صلى الله عليه و آله است. موجود هر چه از قيد و بند دور باشد و به حضرت محبوب نزديكتر، خير و بركتش بيشتر است. او وجود نازنينى بود كه به بدن هم مقيّد نشد بلكه بدن و جسم، روى او بود به سوى خلق! أقْبَلَ إلَى الدٌّنْيا وَأَهْبَطَ إلى الأَرْضِ رَحْمَةً لِلْعالَمينَ. [پيغمبر صلى الله عليه و آله‏] روى به دنيا كرد و به زمين فرود آمد به خاطر رحمت براى جهانيان. و اين همه بدان معناست كه نور وجود مقدّسش در باطن تمام اشيا و عوالم موجودات هست كه او احبّ اشيا و صاف‏ترين و خالص‏ترين موجودات است. انسان در ارتباط به او اهل كمال و نجات و شايسته بهشت است و در صورت روى گردانى از وى اهل، شقاوت و هيزم جهنّم است و اين حقايق در روايت زير كه بيشتر كتب حديث نقل كرده‏اند، منعكس است: عَنْ أبى جَعْفَرٍ عليه السلام قال: لَمّا خَلَقَ اللّهُ الْعَقْلَ اسْتَنْطَقَهُ ثُمَّ قالَ لَهُ: أقْبِلْ فَأَقْبَلَ ثُمَّ قالَ لَهُ: أدْبِرْ، فَادْبَرَ ثمَّ قالَ: وَعِزَّتى و جلالى ما خَلَقْتُ خَلْقاً هُوَ أَحَبُّ إلىَّ مِنْكَ، وَلا أكْمَلْتُكَ إلّافيمَنْ احِبُّ. اما انِّى إيّاكَ آمُرُ وَإيّاكَ أنْهى‏ وَإيّاكَ أُعاقِبُ وَإيّاكَ اثيبُ. امام باقر عليه السلام مى‏فرمايد: زمانى كه خداوند عقل را آفريد از او بازپرسى كرد و سپس به او فرمود: روكن، پس او رو كرد، سپس به او فرمود: برگرد، پس برگشت. سپس فرمود: به عزّت و جلال خودم قسم! خلقى محبوب‏تر از تو به سوى من نيست، و تكميل نكردم تو را مگر در حق كسى كه او را دوست مى‏دارم. آگاه باش! من فقط تو را امر مى‏كنم و تو را نهى مى‏كنم و به تو عقاب مى‏كنم و به تو پاداش مى‏دهم. ماه فرو ماند از جمال محمّد سرو نباشد به اعتدال محمّد قدر فلك را كمال و منزلتى نيست در نظر قدر با كمال محمّد وعده ديدار هر كسى به قيامت ليلةالإسرا شب وصال محمّد آدم و نوح و خليل و موسى و عيسى آمده مجموع در ظلال محمّد عرصه گيتى مجال همّت او نيست روز قيامت نگر مجال محمّد شمس و قمر در زمين حشر نتابند نور نتابد مگر جمال محمّد وآن همه پيرايه بسته جنّت فردوس بو كه قبولش كند بلال محمّد همچو زمين خواهد آسمان كه بيفتد تا بدهد بوسه بر نعال محمّد شايد اگر آفتاب و ماه نتابند پيش دو ابروى چون هلال محمّد چشم مرا تا به خواب ديد جمالش خواب نمى‏گيرد از خيال محمّد سعدى اگر عاشقى كنى و جوانى عشق محمّد بس است و آل محمّد (# سعدى شيرازى ) استاد 🆔 @sahife2