يكى از افرادى كه درباره‏ى على (ع) از نيت رشد برخوردار بود، راه حق و صواب را شناخته و كمترين شك و ترديدى در دل نداشت عمار ياسر ره بود. او در مقدمات جنگ جمل با زبير صحبت كرد و گفت: قسم به خدا اگر احدى نماند مگر آنكه از در مخالفت با على (ع) وارد شود من با او مخالفت نمى‏نمايم، پيوسته دست من در دست على خواهد بود و علت اين روش كه اتخاذ نموده‏ام اين است كه على (ع) از زمان بعثت رسول اكرم هميشه و در همه جا با حق بود و از مسير حق قدمى فراتر نمى‏گذارد و من شهادت مى‏دهم كه سزاوار نيست احدى بر على (ع) برترى و فضيلت داده شود. جمعى از دوستداران اميرالمومنين بر اثر كشته شدن بعضى از افراد نامى كه در اسلام سوابقى داشته و در ركاب رسول گرامى خدماتى انجام داده‏اند سخت حيرتزده و متزلزل گشتند، از دوستى على (ع) دست نكشيدند اما فكر آرامى هم نداشتند، بعضى از آنان به حضور على (ع) آمدند و نگرانيهاى درونى خود را با آن حضرت در ميان گذاردند. يكى از آنان مردى است به نام حارث بن حوط ليثى. او به اميرالمومنين عرض كرد: به نظر من طلحه و زبير و عايشه احتجاجشان صحيح و بر حق بوده است.