◀️ هركس در گرو اعمال خويش است:
قسمت 3
📜 در نشانه سوم مى فرمايد: «حتى برترين آنها ازنظر فكر و انديشه به سبب حبّ و بُغض، از رأى خود بازمى گردد»؛ (يَكَادُ أَفْضَلُهُمْ رَأْياً يَرُدُّهُ عَنْ فَضْلِ رَأْيِهِ الرِّضَى وَالسُّخْطُ).
آرى چنان كه مى دانيم يكى از موانع معرفت، حُبّ و بُغض هاى افراطى است كه سبب مى شود انسان عقيده صائب و رأى صحيح خود را رها سازد و به چيزى كه دوست دارد روى آورد، هرچند باطل باشد، و از چيزى كه از آن نفرت دارد منصرف شود، گرچه حق باشد. و تا انسان از اين صفات رذيله تهى نشود چهره حقيقت را آن چنان كه هست نمى تواند مشاهده كند.
در آخرين نشانه مى فرمايد: «با استقامت ترين آنها با يك نگاه و يا يك كلمه دگرگون مى شود»؛ (وَيَكَادُ أَصْلَبُهُمْ عُوداً تَنْكَؤُهُ اللَّحْظَةُ، وَتَسْتَحِيلُهُ الْكَلِمَةُ الْوَاحِدَةُ!).
اشاره به اينكه انسان ممكن است كوه علم و دانش و داراى عقل قوى و در برابر مشكلات نيرومند باشد؛ اما هرگاه تابع هوا و هوس گردد يك نگاه هوس آلود ممكن است زندگى او را دگرگون سازد و يك جمله فريبنده او را از راه به دَربَرَد.
در حديثى كه در كتاب شريف كافى از امام باقر عليه السلام نقل شده مى خوانيم: «إنَّما الْمُؤْمِنُ الَّذي إذا رَضِىَ لَمْ يُدْخِلْهُ رِضاهُ فِي إثْمٍ وَلا باطِلٍ وَإذا سَخَطَ لَمْ يُخْرِجْهُ سَخَطُهُ مِنْ قَوْلِ الْحَقِّ وَالَّذِي إذا قَدَرَ لَمْ تُخْرِجْهُ قُدْرَتُهُ إلَى التَّعَدّي إلى ما لَيْسَ لَهُ بِحَقٍّ؛ انسان باايمان كسى است كه هرگاه از كسى يا چيزى راضى شود اين رضايت و خشنودى، او را در گناه و باطل وارد نمى كند و هرگاه به شخصى يا چيزى خشمگين شود اين خشم، او را از قول حق بيرون نمى برد و كسى است كه چون قدرت يابد قدرتش او را به سوى تعدّى كردن و به سراغ چيزى رفتن كه حق او نيست نمى كشاند».
از مجموع آنچه امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه و هشدارگونه بيان فرمود به خوبى استفاده مى شود كه همه افراد اعم از مؤمنان عادى و مؤمنان والامقام، همه بايد مراقب خويش باشند، چراكه خطرهايى از ناحيه زبان و نيت هاى باطن، همه را تهديد مى كند و گاه ممكن است صحنه هاى هوس آلود، هدايا و سخنان تملق آميز، انسان را بلغزاند و آثار اعمال او را از ميان ببرد.
در تواريخ آمده است كه «خالد بن معمر» از ياران بااستقامت على عليه السلام بود؛ اما يك جمله معاويه او را دگرگون ساخت و آن اينكه در صفين، «خالد» صدا زد : چه كسى آماده شهادت است و حاضر است جان خود را به خداوند بفروشد؟ هفت هزار نفر با او بيعت كردند به اين شرط كه دست از نبرد برندارند تا وارد خيمه معاويه شوند. آنها جنگ عظيمى كردند حتى غلاف شمشير را شكستند (اشاره به اينكه اين شمشير نبايد در نيام رود). هنگامى كه به نزديك خيمه معاويه رسيدند او فرار كرد و به بعضى از خيمه هاى لشكر پناه برد و كسى را نزد خالد فرستاد وگفت: تو پيروزى، اگر ادامه ندهى من حكومت خراسان را به تو وامى گذارم. در اين هنگام طمع بر خالد مسلط شد و كار خود را ناقص رها كرد وبعد از آنكه معاويه مسلط بر عراق شد و مردم با او بيعت كردند، حكومت خراسان را به «خالد» داد؛ ولى عجيب اينكه پيش از آنكه «خالد» به مركز حكومت خود برسد از دنيا رفت.
از قديم گفته اند: هدايا چشم دانشمندان را كور مى كند و عقل عاقلان را مى گيرد. نيز گفته اند: هنگامى كه هديه از در وارد مى شود حق از پنجره خارج مى گردد.
#نهج_البلاغه_حكمت_343
🖋کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔
@sahife2