◀️ یازده پند حکیمانه : قسمت 6 ⏺ ادامه اندرزها امام علیه السلام هفتمین نکته راهگشا و تربیت کننده را بیان مى کند و مى فرماید : «کسى که سخنش بسیار شود (و پرحرف باشد) خطاى او فراوان خواهد بود»؛ (وَمَنْ کَثُرَ کَلاَمُهُ کَثُرَ خَطَؤُهُ). دلیل آن روشن است. افراد پرحرف مجالى براى تفکر و اندیشه کافى ندارند و کسى که نیندیشد و سخن بگوید اشتباهش فراوان خواهد بود. به عکس، کسانى که کم مىگویند و فکر مى کنند، گزیده مى گویند. حضرت به دنبال آن مى افزاید: «کسى که خطایش زیاد شود حیائش کم مى شود»؛ (وَمَنْ کَثُرَ خَطَؤُهُ قُلَّ حَیَاؤُهُ). دلیل آن نیز روشن است. انسان تا زمانى که گناه نکرده یا خطایى از او سرنزده از انجام آن گناه یا خطا شرم دارد؛ اما هنگامى که تکرار شد، شرم او فرو مى ریزد. به تجربه ثابت شده است افراد بى بندوبار براثر فزونى گناه، حیا و شرم را از دست مى دهند و از انجام دادن آن گناه در انظار مردم باکى ندارند. به دنبال آن مى فرماید: «کسى که حیائش کم شد تقوایش کاستى مىگیرد»؛ (وَمَنْ قَلَّ حَیَاؤُهُ قَلَّ وَرَعُهُ). این هم دلیل واضحى دارد، زیرا حیا مانع مهمى در برابر گناه است. اگر شرم وحیا از بین برود راه انسان به سوى گناه باز مى شود و افراد گنهکار نمى توانند باتقوا باشند. در ادامه آن مى فرماید: «کسى که تقوا و ورع او کم شود قلبش مى میرد»؛ (وَمَنْ قَلَّ وَرَعُهُ مَاتَ قَلْبُهُ). زیرا حیات قلب به احساس مسئولیت در پیشگاه خدا و در برابر مردم ووجدان خویش است. قلبى که احساس مسئولیت نکند و عکس العمل مناسب در مقابل خطا نشان ندهد مرده است و به یقین بى تقوایى سبب مرگ قلب است. در پایان این سخن مى فرماید: «کسى که قلبش بمیرد داخل آتش دوزخ مى شود»؛ (وَمَنْ مَاتَ قَلْبُهُ دَخَلَ النَّارَ). زیرا ناپارسایان گنهکار، پرخطا و فاقد احساس مسئولیت، جایى جز دوزخ نخواهند داشت. درواقع این گفتار امام علیه السلام مقدمه و نتیجه اى دارد و در میان آن مقدمه و نتیجه چهار مرحله به صورت علت و معلول پیموده مى شود؛ از پرحرفى و کثرت کلام، شروع و پس از گذشتن از چهار مرحله به دوزخ منتهى مى گردد و همه ازقبیل علت و معلول یکدیگرند. در حدیثى از امام باقر علیه السلام که در کتاب شریف کافى آمده مى خوانیم: «مَا مِنْ عَبْدٍ إِلاَّ وَفِى قَلْبِهِ نُکْتَهٌ بَیضَاءُ فَإِذَا أَذْنَبَ ذَنْباً خَرَجَ فِى النُّکْتَهِ نُکْتَهٌ سَوْدَاءُ فَإِنْ تَابَ ذَهَبَ ذَلِکَ السَّوَادُ وَإِنْ تَمَادَى فِى الذُّنُوبِ زَادَ ذَلِکَ السَّوَادُ حَتَّى یغَطِّى الْبَیاضَ فَإِذَا غَطَّى الْبَیاضَ لَمْ یرْجِعْ صَاحِبُهُ إِلَى خَیرٍ أَبَداً وَهُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ : (کَلاَّ بَلْ رَانَ عَلَى قُلُوبِهِمْ مَّا کَانُوا یَکْسِبُونَ) ؛ هیچ بنده اى نیست مگر اینکه در قلبش نقطه روشنى است (روشنایى و نورانیت ایمان و تقوا). هنگامى که مرتکب گناهى مى شود در آن نقطه روشن، نقطه سیاهى پدیدار مى گردد. هرگاه توبه کند آن نقطه سیاه برطرف مى شود و اگر ادامه بدهد سیاهى فزونى مى یابد تا تمام آن نقطه روشن را بگیرد و هنگامى که آن نقطه روشن به کلى از بین برود صاحب آن قلب هرگز به سوى خیر بازنمى گردد و این همان است که خداى متعال در قرآن مجید فرموده: چنین نیست که آنها (گروه کافران و منافقان) مى پندارند، بلکه اعمالشان چون زنگارى بر دلهایشان نشسته است! (ازاینرو حق را درک نمى کنند)». در نقطه مقابل پرگویى و کثرت کلام، سکوت است و اینکه انسان جز در موارد ضرورت سخن نگوید که در روایات اسلامى مدح فراوانى از آن شده است. در حدیثى از امام امیرمومنان علیه السلام در غررالحکم مى خوانیم: «إنْ کانَ فِی الْکَلامِ الْبَلاغَهُ فَفِى الصُّمْتِ السَّلامَهُ مِنَ الْعِثارِ؛ اگر در سخن گفتن، زیبایى بلاغت باشد، در سکوت، سلامت از لغزش هاست». در حدیث دیگرى امام صادق علیه السلام از رسول خدا صلی الله علیه و آله چنین نقل مى کند که فرمود: «الصَّمْتُ کَنْزٌ وَافِرٌ وَزَینُ الْحَلِیمِ وَسِتْرُ الْجَاهِلِ؛ سکوت گنج بزرگى است وزینت افراد عاقل و پوششى براى جاهل است». در نکوهش پرگویى و کثرت کلام نیز روایات فراوانى نقل شده است؛ از جمله در بابى که در میزان الحکمه تحت عنوان «النهى عن کثره الکلام» آمده از امیرمومنان علیه السلام مى خوانیم: «مَنْ أکْثَرَ أهْجَرَ وَمَنْ تَفَکَّرَ أبْصَرَ؛ کسى که پرگو باشد هزیان مى گوید و کسى که (سکوت و) تفکر کند بینا مى شود». 👈 ادامه دارد ..... 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2