در اسلام، وجود حكومت براى مردم يك امر ضرورى و اجتناب ناپذير است و على (ع) در اين باره فرموده:
و انه لابد للناس من امير بر او فاجر.
مردم بايد، به ناچار، امير و فرمانروايى داشته باشند، خوب و نيكوكار باشد يا بد و گناهكار.
در جامعهى اسلامى نبايد مردم از حكومت خائف باشند، بلكه ترس مردم بايد از گناه و اعمال خلاف قانون خودشان باشد. على (ع) در ضمن حديثى فرموده است:
الا لا يرجون احد الا ربه و لا يخافن الا ذنبه.
هيچكس به احدى اميدوار نباشد مگر به ذات اقدس الهى و از هيچ چيز و هيچ كس نترسد جز از گناه و اعمال خلاف قانون خودش.
ترس مردم از خداوند ترس از مقام خداوند است. مقام خداوند، اقامهى عدل و احقاق حق است، مقام خداوند حمايت از مظلوم و مجازات ظالم است. قرآن شريف مىفرمايد:
و اما من خاف مقام ربه و نهى النفس عن الهوى فان الجنه هى الماوى.
كسى كه از مقام خدا بترسد و نفس خود را از اطاعت هوى نهى نمايد جايگاه او بهشت رحمت خواهد بود.
بنابراين كسى كه از گناه منزه است از حاكم نمىترسد و از وى خوفى ندارد. اگر در محيطى مردم بىگناه از شر حاكم خائف باشند دليل بر بدى و ستمكارى آن حاكم است.
عن على عليهالسلام قال: شر الولاه من يخافه البرىء.
بدترين واليان و زمامداران كسانى هستند كه شخص منزه و بىگناه از شر آنان خائف و ترساناند.
در حكومت فرمانرواى دادگر، علاوه بر آنكه مردم از امنيت جان و مال و عرض برخوردارند از خوف و هراس نيز در امان خواهند بود، يعنى مىدانند كه تا مرتكب گناهى نشدهاند حكومت متعرض آنان نمىشود و ايجاد زحمتى نمىنمايد.