يكى از عوامل ايجاد دشمنى و عداوت، بحثهاى علمى است كه آميخته به مراء و خصومت باشد.
اسلام چنين بحثى را ناروا و ممنوع شناخته و در كتب اخبار، علماى حديث، باب مخصوصى را براى آن روايات باز نمودهاند و در كتب اخلاق نيز دربارهى آفات زبان فصل مخصوصى به آن اختصاص داده شده است
على (ع) فرموده است: مراء و خصومت، بذرى است كه در دلها افشانده مىشود و محصول آن شر و فساد است.
امام صادق (ع) فرموده: از دشمنى و خصومت بپرهيزيد كه خصومت دل را به خود مشغول مىكند، نفاق و دورويى به وجود مىآورد و مايهى حقد و كينه مىگردد.
پيشواى اسلام به نبوت مبعوث گرديد و مامور تبليغ دين خدا شد. پروردگار به او دستور داد:
ادع الى سبيل ربك بالحكمه و الموعظه الحسنه و جادلهم بالتى هى احسن.
مردم را به دين الهى و آيين پروردگارت دعوت كن از سه راه: اول، با مقالات حكيمانه، دوم با مواعظ و اندرزهاى نيكو، سوم با مباحثه و جدل ولى جدل بايد به گونهاى خوب و نيكو باشد و به مراء و خصومت آلوده نگردد.
نمونهى جدل نيكو در قرآن : كسانى از مشركين و منكرين معاد حضور نبى گرامى آمدند. يكى از آنان قطعهى كوچك استخوان پوسيدهى مردهاى را در دست گرفت و در حضور پيشواى اسلام آن را با دو انگشت خود فشرد و به صورت پودرى درآمد. سپس در آن دميد و ذرات آن در فضا پراكنده گرديد. پس از آن به حضرت عرض كرد:
من يحيى العظام و هى رميم.
چه كسى اين استخوان پوسيده را دوباره زنده مىكند؟
دستور آمد:
قل يحييها الذى انشاها اول مره.
به اينان بگو: خداوند توانايى كه از اول آن را به وجود آورده و حيات بخشيده، او اين استخوان را زنده مىكند و دوباره به آن حيات مىبخشد.
و هو بكل خلق عليم.
و آن خداوند به تمام و بر جميع آفريدهها آگاهى دارد.
اين رد و بدل سخن بين مشركان و رسول گرامى جدلى است پسنديده و نيكو، از طرفى حاوى پاسخ محكم و دليل قانع كننده است و از طرفى ديگر مبرى و منزه از مراء و خصومت. پيمبر گرامى اسلام به هدايت مردم شوق زياد داشت و تمام نيروى خود را در آن راه به كار مىبرد و خداوند ضمن آيهاى در قرآن شريف فرموده است:
حريص عليكم.
پيشواى اسلام به هدايت شما حريص است.