ربيع گفت: مى‏ديدم وقتى جعفر بن محمد عليهماالسلام وارد مجلس منصور مى‏شد دو لبش حركت مى‏كرد و آهسته چيزى مى‏گفت و به هر نسبت كه به گفته‏ى خود ادامه مى‏داد خشم منصور آرامتر مى‏شد تا نزديك منصور رسيد و سرانجام، مجلس به خشنودى خليفه منتهى گرديد. وقتى امام صادق (ع) منصور را ترك گفت از پى حضرت رفتم و عرض كردم منصور در ابتدا نسبت به شما بسيار خشمگين بود، اما با حركت لبهاى شما خشمش آرام مى‏شد، مگر شما چه مى‏گفتيد؟ فرمود دعاى جدم حسين بن على عليهماالسلام را مى‏خواندم. عرض كردم فدايت شوم، آن دعا چيست؟ حضرت دعا را خواند و ترجمه‏اش اين است: يا عدتي عند شدتي و ياغوثي عند كربتي احرسني بعينك التي لاتنام واكنفني بركنك الذي لايرام «اى خدايى كه در شدايد و سختيها پناه و ملجا منى، اى خدايى كه در غم و اندوه جانكاه معين و ناصر منى، بار الها! مرا با چشم خداييت كه هرگز به خواب نمى‏رود نگاهدارى و محافظت كن، بار الها! مرا در كنف حمايت و پشتيبانى خود كه هرگز سست و ضعيف نمى‏شود قرار ده.