◀️ مرگ آرى ولى تن دادن به ذلّت هرگز! قسمت 2 ⏺ سپس امام(عليه السلام) در جمله دوم مى فرمايد: «قناعت به مقدار كم آرى ولى دست نياز به سوى ديگران دراز كردن نه»; (وَالتَّقَلُّلُ وَ لاَ التَّوَسُّلُ). «تقلل» به معناى اكتفا به مقدار قليل است. و «توسل» به معناى دست به دامن ديگران زدن مى باشد. روشن است كه اگر انسان در زندگى قانع باشد هرگز نياز ندارد كه سر در پيش هركس خم كند، بگويد، تعريف و تمجيد بى جا كند و عزت و كرامت خود را پايمال سازد. ولى اگر قناعت به كنار رفت و انسان زندگى پرزرق و برق را براى خود انتخاب نمود، اداره كردن چنين زندگى اى غالباً با عزت و سربلندى ميسر نيست; يا بايد آلوده به انواع گناهان شود و از طرق مشروع و نامشروع كسب درآمد كند و يا سر در پيش اين و آن خم كند و به تعبير امام(عليه السلام) متوسل به اين و آن شود و اين شيوه آزادگان و رادمردان نيست. و به گفته شاعر عرب: أُقسِمُ بِاللّهِ لَمَصُّ النَّوى وَشُربُ ماءِ القُلُبِ المالِحَه أحسَنُ بالإنسانِ مِن ذُلِّه وَمِن سُؤالِ الأوْجُهِ الكالِحَه فَاستَغْنِ باللّهِ تَكُن ذا غِنىً مُغتَبِطاً بالصّفَقَةِ الرّابِحَه فَالزُّهدُ عِزٌّ والتُّقى سُؤْدَدٌ وَذِلَّةُ النّفسِ لَها فاضِحَه سوگند به خداوند كه مكيدن هسته ها (ى خرما براى سد جوع) و نوشيدن آب چاه هاى شور. براى انسان بهتر است از تن دادن به ذلت و درخواست از افراد ترش روى. بنابراين غناى الهى پيشه كن تا غنى و سربلند باشى و مردم با اين تجارت پرسود به تو غبطه خورند. زهد و قناعت عزت است و تقوا بزرگى و ذلت نفس، رسوايى است. و شاعر فارسى زبان نيز مى گويد: آخر ز بهر دو نان تا كى دوى چو دونان و آخر ز بهر سه نان تا كى خورى سنانش و شاعر شيرين زبان ديگرى مى گويد: چو حافظ در قناعت كوش و از دنياى دون بگذر كه يك جو منت دو نان دو صد من زر نمى ارزد اهميت قناعت تا آن اندازه است كه رسول خدا(صلى الله عليه وآله) فرمود: «خِيارُ امّتى القانِعُ وشِرارُ امّتى الطامِع; نيكان امت من قناعت كاران اند و بَدان آن طمع كاران».[4] و در حديث ديگرى كه مرحوم كلينى در كافى از امام صادق(عليه السلام) نقل كرده است مى خوانيم: «مَا أَقْبَحَ بِالْمُؤْمِنِ أَنْ تَكُونَ لَهُ رَغْبَةٌ تُذِلُّهُ; چقدر براى مؤمن زشت است كه علاقه به چيزى پيدا كند كه باعث ذلت او گردد». 👈 ادامه دارد ..... 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2