تمام انسانها مخلوق بارى‏تعالى و مملوك واقعى او هستند. جسم و جان و همه‏ى قواى درونى و برونى آنان ملك واقعى خداوند است. آفريدگار حكيم، بشر را به تمام نيروهايى كه براى زندگى لازم است مجهز نموده و همه‏ى نعمتهايى را كه براى ادامه‏ى حيات ضرورت دارد در اختيارش قرار داده است و در مقابل اين همه عطايا او را به تكاليفى مكلف ساخته و به اداى وظايفى موظفش نموده است. اگر به تكاليف خود عمل نمود و اوامر مولاى واقعى خود را اجرا كرد بنده‏اى است وظيفه‏شناس و درستكار، و اگر عمل ننمود بنده‏اى است متخلف و گناهكار، او در عطاياى آفريدگار، كه امانهاى الهى است، خيانت نموده و از مرز حق تجاوز كرده است. به حكم عقل، گناهكارى كه در امانت خيانت نمود مستحق مجازات كيفر است. اما كسى كه به وظيفه عمل نمود و با درستى قدم برداشت استحقاق پاداش ندارد بلكه از روى تفضل و احترام به درستكارى سزاوار است مورد تشويق و تقدير واقع شود. به عبارت ديگر، درستكارى، انجام وظيفه است و كسى كه وظيفه‏ى خود را به درستى انجام داده حق مطالبه ‏ى پاداش ندارد بلكه اگر به وى پاداشى اعطا شود بر اساس تفضل است.