سوره توبه بَرَاءةٌ مِّنَ اللّهِ وَرَسُولِهِ إِلَي الَّذِينَ عَاهَدتُّم مِّنَ الْمُشْرِكِينَ (1) (اين آيات اعلام جدائى و) بيزارى و برائتى است از سوى خدا و پيامبرش، نسبت به مشركانى كه با آنان پيمان بسته ايد. ----------------------- نکته: از اين كه براى اين سوره در روايات، نام هاى «برائت» و «توبه» آمده است، مى فهميم كه جزء سوره ى انفال نيست، بلكه سوره اى مستقلّ است. از اين كه سوره، به دليل محتواى قهرآميزش بدون «بسم اللَّه» شروع شده است، مى فهميم كه «بسم اللَّه» در هر سوره، متعلّق به همان سوره و جزء آن است، نه آنكه به عنوان تشريفات ويا...، در اوّل هر سوره بيايد. اعلام برائت، به خاطر پيمان شكنى كفّار بود كه در آيه ى 7 و 8 مطرح شده است، و گرنه قانون كلّى، مراعات پيمان هاست و تا طرفِ مقابل به پيمان وفادار باشد، بايد آن را نگهداشت. چنانكه در آيه ى 4 آمده است: «الاّ الّذينَ عاهَدتُم من المشركِينَ ثمّ لَم ينقُصوكم شيئاً ولم يُظاهروا عليكم اَحداً فاتّموا اليهم عهدهم الى مدّتهم» به ميثاقتان با مشركانى كه پيمان نشكسته و توطئه اى نكرده اند، تا آخرِ مدّت وفادار بمانيد. به علاوه مسلمانان به دليل ضعف، تن به آن قرارداد دادند، وگرنه خواسته ى مسلمانان، قلع و قمع هر چه سريعتر شرك است. ماجراى اعلان اين آيات در سال هشتم هجرى مكّه فتح شد، امّا مشركان همچنان براى انجام مراسم عبادى خود كه آميخته با خرافات و انحرافات بود، به مكّه مى آمدند. از جمله عاداتشان اين بود؛ لباسى را كه با آن طواف مى كردند، صدقه مى دادند. يك زن كه مى خواست طواف هاى بيشترى انجام دهد، چون ديگر لباسى نداشت، به اجبار كفّار برهنه طواف كرد و مردم به او نگاه مى كردند. اين وضع براى پيامبر و مسلمانان كه در اوج قدرت بودند، غير قابل تحمّل بود. پيامبر منتظر فرمان خدا بود تا آنكه اين سوره در مدينه نازل شد. پيامبرصلى الله عليه وآله به ابوبكر مأموريت داد تا آياتى از آن را بر مردم مكّه بخواند. شايد انتخاب ابوبكر به دليل آن بود كه او پيرمرد بود و كسى نسبت به او حساسيّت نداشت. امّا وقتى او به نزديك مكّه رسيد، جبرئيل از سوى خدا پيام آورد كه تلاوت آيات را بايد كسى انجام دهد كه از خاندان پيامبر باشد. آن حضرت، على عليه السلام را مأمور اين كار كرد و فرمود: من از او هستم و او از من است. على عليه السلام در وسط راه آيات را از ابوبكر گرفت و به مكّه رفت و بر مشركان قرائت نمود. ماجراى تلاوت آيات اين سوره توسّط على عليه السلام، در كتب اهل سنّت نيز آمده و از اصحاب، كسانى همچون ابوبكر و على عليه السلام، ابن عباس، انس بن مالك، جابربن عبداللَّه انصارى آن را روايت كرده اند و در مدارك بسيارى نقل شده است. برخى از اهل سنّت تلاش كرده اند كه آن را امرى عادّى جلوه دهند تا امتيازى براى حضرت على عليه السلام به حساب نيايد و تحويل مأموريت تلاوت را به على عليه السلام، براى تأليف دلِ او دانسته اند، نه امتيازى براى او. در حالى كه براى به دست آوردن دل كسى، كارى بى خطر به او محوّل مى كنند، نه تلاوت آياتِ برائت از مشركين، آن هم در منطقه ى شرك و توسّط كسى كه بسيارى از مشركان را در جنگ ها كشته است و عدّه اى كينه ى او را در دل دارند! وقتى خداوند به حضرت موسى عليه السلام فرمان داد كه نزد فرعون رفته او را به توحيد دعوت كند، وى گفت: خدايا من يك نفر از آنان را كشته ام، مى ترسم مرا به قصاص بكشند، برادرم را به همراه من بفرست. ولى على عليه السلام كه تعداد زيادى از سران شرك را كشته بود، به تنهايى رفت و آياتِ برائت را در نهايت آرامش خواند، آن هم در جاى حسّاسى چون منى و كنار جمره ى عقبه. نكاتى كه توسّط على عليه السلام به كفّار اعلام شد عبارت بود از: - اعلام برائت و لغو پيمان ها. - ممنوعيّت شركت مشركان در حج از سال آينده. - ممنوعيّت طواف در حالت برهنگى. - ممنوعيّت ورود مشركان به خانه ى خدا. در موارد زيادى از قرآن، خدا و رسول در كنار هم مطرح شده اند، از جمله: الف: در هديه و لطف. «اغناهم اللَّه ورسوله» ب: در بيعت. «انّ الذين يبايعونك انما يبايعون اللَّه» ج: در اطاعت وپيروى. «من يُطع الرسول فقد اطاع اللَّه» د: در برائت و بيزارى از ديگران. «برائة من اللَّه و رسوله» ----- پیام ها: - لغو اعتبار پيمان با مشركين، از اختيارات رهبر است. «برآءةٌ من اللّه و رسوله» (پيمان هاى بسته شده با مشركين درباره ى عدم تعرّض به يكديگر بوده است) - وفا به پيمان آرى، تسليم توطئه شدن، هرگز.«برآءةٌ ... إلى الَّذين عاهدتم» - گرچه از نظر حقوقى، موظّفيم به پيمان وفادار باشيم، ولى برائت قلبى از مشركان و منحرفان، يك اصل دينى است. «برآءةٌ من اللّه و رسوله» - گرچه قانونگذار خداست، «لايشرك فى حكمِه احداً» ولى در سيره و عمل، خدا و رسول در كنار هم هستند. «من اللَّه و رسوله» - برائت، نشانه ى قاطعيّت و اقتدار است، همچنان كه سكوت در برابر توط @sahife2