بوستان دوم (پیامبر شناسی)
اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ ...
کمَا نَصَبَ لِأَمْرِک نَفْسَهُ
وَ عَرَّضَ فِیک لِلْمَکرُوهِ بَدَنَهُ
بار خدایا! پس بر محمد درود فرست،
همانگونه که وى براى اجراى فرمان تو جان خود را به سختى افکند
و در راه تو بدن خود را آماج تیرهاى بلا کرد
امام صادق عليه السلام : خداوند دوست خود را در دنيا آماج دشمن خويش قرار داده است.
عنه عليه السلام : إنّ اللّه َ جَعَلَ وَلِيَّهُ في الدُّنيا غَرَضا لِعَدُوِّهِ .[بحار الأنوار : 68/221/10.]
امام خامنهای «مدظله العالی»
در تبلیغات دشمنان، از چیزی به نام «اسلام سیاسی» نام آورده میشود؛ اسلام سیاسی همین است که در نظام اسلامی ایران تحقّق پیدا کرده ... و آماج حملات آنها، اسلام سیاسی است. اسلام سیاسی یعنی همین اسلامی که توانسته با تشکیل حکومت، دستگاههای گوناگون، نظامهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، نظامی و غیره به وجود بیاورد و یک هویّت دینی و اسلامی را برای یک ملّت ایجاد بکند(۱۳۹۹/۱۲/۲۱ بیانات در سخنرانی تلویزیونی به مناسبت عید مبعث)
گاهی در نكوهش پیامبر «صلی الله علیه و آله» شعر مى سرودند و در نشستن مردانه و زنانه خود مى خواندند و مى رقصيدند. گاهى نامش را به بدى ياد مى كردند، و مى گفتند او «محمد» و ستوده خصال نيست، بلكه «مذمم» است
از نخستین روزهای دعوت علنی بار سنگین بلا و مشقت و رنج را بر دوش گرفت و از سوی بی خردان قریش، مورد اذیت و آزار فراوانی قرار گرفت، به طوری که
هر گاه از کنار مجالس آنان میگذشت او را مسخره می کردند و می گفتند: این پسر ابی کبشه است که از آسمان با او سخن گفته می شود (ابن ابی کبشه انسان نادانی در قبیله قریش بود که هرگاه میخواستند انسانی را مسخره کرده و سرزنش کنند او را به این نام میخواندند.«لوامع صاحبقرانی،، ج 3، ص 600»)
و هم چنین یکی از آنان وقتی از کنار پیامبر اکرم (صلی الله عليه و آله) گذشت با تمسخر می گفت: امروز از آسمان برایت سخنی نازل نشده است؟!
آزار و اذیت قریش روز به روز بیشتر می شد تا این که قرآن نازل می شود و می فرماید: «وَلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّكَ يَضِيقُ صَدْرُكَ بِمَا يَقُولُونَ فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَكُنْ مِنَ السَّاجِدِينَ».(حجر/ 97 و 98.)
جمعى از سران مشركان در ايام حج بر سر جادهها و كوچههاى مكه مىايستادند و هر كدام از آنها به واردين سخنى درباره پيامبر و قرآن مىگفتند كه آنها را بد بين سازند، بعضى مىگفتند او مجنون است و آنچه مىگويد ناموزون، بعضى مىگفتند او ساحر است و قرآنش نيز بخشى از سحر او است، بعضى او را شاعر مىخواندند و آهنگ روح بخش اين آيات آسمانى را به دروغ، شعر مىشمردند، بعضى پيامبر را كاهن معرفى مىكردند، و اخبار غيبى قرآن را، يك نوع كهانت، و از اين رو آنها را "مقتسمين" ناميدند چرا كه جاده و گذرگاههاى مكه را ميان خود با برنامه حساب شدهاى تقسيم كرده بودند. (شان نزول آیات سوره حجر
كَمٰا أَنْزَلْنٰا عَلَى اَلْمُقْتَسِمِينَ (90) اَلَّذِينَ جَعَلُوا اَلْقُرْآنَ عِضِينَ (91) )
پیامبر صلى الله علیه و آله مىفرمود: من بین دو همسایه بد، ابولهب و عقبة بن ابى معیط قرار گرفتهام؛ چون هرگاه کثافاتى بیابند، بر در خانه من مىریزند.[ انساب الاشراف، ج ۱، ص ۱۴۸.]