[عُبَیْدَک المُبتلیٰ ] * بِرَس به دادِ این بنده ی کوچکی که اِبتلایَش شده " ندیدنِ مولایَش " ... و چه مصیبتِ سنگینیست که چَشم ها نبینند صاحبشان را و این دست ها به خاک قدم هایَش نیفتند و این گوش ها نشنوند صدای دلربایَش را ... راستی ؛ چگونه باید تاب آورد اینهمه دلتنگی را !؟ به کجا پناه بیاورم تا نشکند زیرِ بارِ این انتظار و به که از نبودنِ مولایَم شکایت کنم ... " الٰلهم ... انا نَشکوا اِلَیک فَقْدَ نَبییِنا وَ غَیبةَ اِمامِنا ... " و خدا کی تمام میشود ابتلای این بنده ی كوچکت به آمدنِ مولایَش ؟ 💔 *فرازی ازدعای ندبه دعای زمانِ غیبت