‌‌ کوتاه در باب رابطه نظام اسلامی و نظام فکری اسلامی ولایت فقیه و جمهوری اسلامی،نسخه حکومت اسلامی در دوران غیبت است که توسط امام خمینی ره بشکل فعلی در کتاب حکومت اسلامی یا ولایت فقیه مدون و منقح شده است. ولی فقیه،اختیارات ولی معصوم را در دوران غیبت دارا می باشد و این ولی فقیه که رکن اصلی اسلامیت نظام است،بنابر دلایل مختلف،بخش مهمی از اختیاراتش(حوائج عامه،قضاوت،احتساب،استیفا،فرماندهی لشکر و...)به ارکان تشکیل دهنده جمهوریت نظام(مجموعه قوای سه گانه)تفویض می گردد. آنچه جمهوری اسلامی در از مردم‌سالاری دینی خود،بدنبال آن است،اخذ مردم‌سالاری،جمهوریت،تفکیک قوا و دیگر عناصر دولتهای جدید تا جایی که در تضاد با روح اسلام نباشد(تهذیب ساختار دولت جدید)می باشد. این مرحله،مرحله ای بالاتر از سلطنت استبدادی و مشروطه و جمهوری سکولار می باشد. نتیجتا ساختار جمهوری اسلامی مطابق قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران،در نظر و عمل،بسی مردم‌سالارانه تر از جمهوری ها و مردم‌سالاری های غربی می باشد؛و قابل مقایسه است با دوگانه فلسفه غربی و فلسفه اسلامی.اینکه فلسفه اسلامی که محتوای هستی شناسانه را از متون دینی گرفته بود،ساختارها و اصطلاحات را از فلسفه یونانی گرفت ولی فلسفه سینوی با فلسفه ارسطویی قابل مقایسه نیست چه رسد به فلسفه صدرایی و تکامل یافته آن در قرن اخیر. با این همه،هنوز ساختار سازی و نظام سازی به اتمام نرسیده است؛در فلسفه و کلام اسلامی معاصر چه در حکومت اسلامی معاصر.گرچه در چهل سال عمر انقلاب و نظام اسلامی،با همه توطئه های آشکار و نهان،این حجم از مطالعات،تحقیقات،مجاهدات و اجتهاد ها هم متوقع نبود. متوقع است در گام دوم انقلاب،رسما یک نظام فلسفی و معرفتی اسلامی،که از دل آن،علوم و معارف اسلامی بالمعنی الاعم و الاخص در بعد نظر،و ساختارها،نظامات و مکاتب سیاسی،اقتصادی،اجتماعی،حقوقی،... و به تبع آن یک نظام جامع حکومتی بیرون بیاید. مطالبه ما از مجلس یازدهم و دولت سیزدهم،استفاده حداکثری از این ظرفیت عظیم حوزوی و دانشگاهی و همچنین پیگیری منویات مقام معظم رهبری جهت تحقق گام دوم انقلاب می باشد. پ.ن: به این مطلب، این نکته را اضافه کنید که این شهید عزیزمان از مظلومیت منظومه فکری امام و رهبری سخنها گفته است و باید بیش از اینها به این بحثها بپردازیم. با هشتگ همراه باشید. @sajjadmirzaei_ir