توحیدی: 🔰انار مقدس ◀️تاریخ شب یلدا و قدمت آن به حدود هفت هزار سال (یا بیشتر) بازمی‌گردد و تا به امروز یکی از باستانی‌ترین رویدادهای ایران است. ◀️در زمان قدیم که مردم ایران کشاورزی می‌کردند همواره به دنبال رصد حرکات ستارگان و خورشیده بوده‌اند. مردم درک کرده بودند که وجود نور خورشید به نفع و سود کارهایشان از جمله کاشت و رشد محصولات بوده است ◀️با رسیدن فصل پاییز که طی این اتفاق روزها کوتاه‌تر و شب‌ها بلندتر می‌شود، به خاطر کمبود نور خورشید محصولات به خوبی رشد نمی‌کرد و با رسیدن آخرین روز پاییز (۳۰ آذر) به خاطر پایان شب‌های طولانی جشنی برپا و تلاش می‌کردند تا به نحوی شکرگذاری خود را برای نور بیشتر به جا بگذارند. ♦️یکی از معروف‌ترین رسوماتی که در شب یلدا انجام می شود، تهیه کردن میوه‌های مخصوص این شب است . دو میوه انار و هندوانه بیشترین شهرت را در بین میوه‌های یلدایی دارند ♦️دلیل تاکید زیاد این عید بر میوه انار، به خاطر این است که انار را میوه مقدسی می‌دانستند و سعی می‌کردند که در تمامی اعیاد از انارهای قرمز بر سر سفره‌ها قرار دهند. 🌺روزی حضرت زهرا عليها السلام بيمار و بستری شد. علی عليه السلام به بالين او آمد فرمود: زهراء جان! چه ميل داری تا برايت فراهم كنم گفت: من از شما چيزی نمی خواهم. حضرت علی عليه السلام اصرار كرد. فاطمه عليها السلام گفت: ای پسر عمو، پدرم به من سفارش كرده كه هرگز چيزی از شوهرت در خواست نكن، مبادا تهيه آن برايش مشكل باشد و در برابر در خواست تو شرمنده شود. 🍀علی عليه السلام فرمود: ای فاطمه عليه السلام، به حق من، هر جه ميل داری بگو تا برايت آماده كنم. ♦️فاطمه عليها السلام گفت: اگر اناری برايم فراهم كنی خوب است. حضرت علی عليه السلام برخاست و برای فراهم نمودن انار از منزل بيرون رفت. ♦️چند روز قبل شمهون يهودی چند انار از طائف آورده بود. حضرت به در خانه شمعون رفت. شمعون علت آمدن آن حضرت را پرسيد؟ ♦️علی عليه السلام ماجرا را گفت و افزود كه برای خريداری انار آمده ام. شمعون گفت: چيزی از انارها باقی نمانده است همه را فروخته ام. همسر شمعون پشت در بود و سخن آنها را میشنيد، به شوهرش گفت: من يك انار برای خودم برداشته بودم و در زير برگها پنهان كردم. ♦️آن حضرت چهار در هم به شمعون داد. او گفت: قيمتش، نيم درهم است. امام فرمود: همسرت اين انار را برای خود ذخيره كرده بود تا روزی از آن نفع بيشتری ببرد. نيم در هم مال خودت و سه درهم و نيم هم مال همسرت. ♦️آن حضرت در برگشت به طرف منزل، دید مردی غريب و بيمار و نابينايی در خرابه ای بدون سرپرست و غذا روی زمين خوابيده است، حضرت جلو رفت و سرش را به دامن گرفت. ♦️ امام(ع) لحظه‌‌ای فکر کرد و در دل خود گفت من یک انار دارم که برای فاطمه(س) می‌برم و اگر انار را به این سائل بدهم، فاطمه(س) را محروم می‌کنم و اگر انار را به فقیر ندهم، با آیه «وَ أَمَّا السَّائِلَ فَلا تَنْهَرْ» و مخالفت کردم؛ لذا انار را به فقیر داد ♦️ امام(ع) در حالی‌که از زهرا(س) شرمنده بود به در خانه رسید. زمانی‌که فاطمه(س) امام(ع) را دید، بلند شد و به سمت ایشان رفت و گفت شما را نگران می‌بینم. به خدا قسم وقتی شما انار را به آن پیرمرد دادید، اشتهای به انار از دل من بیرون رفت! ♦️امام(ع) از شنیدن این سخن خوشحال شد و در همین هنگام بود که سلمان با سبدی که 9 انار در آن بود به کنار درب منزل آمده و آن‌را به امام(ع) داد. ♦️امام(ع) پرسید: این انارها از کجا آمده است؟ سلمان گفت: هدیه خدا برای پیامبر(ص) بود که ایشان برای شما فرستاده است. در این لحظه امام(ع) فرمود: اگر این انارها از جانب خدا است، طبق آیه «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها»؛ باید 10 عدد باشد. سلمان فارسی خندید و اناری را از کیسه درآورد و بر روی طبق گذاشت و گفت من قصد داشتم شما را مورد آزمایش قرار دهم!(1) آن میوه ای که فاطمه آن را طلب نمود چون باب میل اوست شد این میوه تاجدار آن بانویی که نام خودش شعر مطلق است در وصفش استعاره نیاید به هیچ کار 1. مرعشی تستری، قاضی نور الله، احقاق الحق و إزهاق الباطل، ج 18، ص 46-47 و رياحين الشريعه، ج 1 ص 142 🌸