! 🌷بعضى از مداح ها خيلى به صداى خودشان علاقه داشتند و وقتى شروع مى كردند به دم گرفتن ديگر ول کن نبودند. بچه ها هم که آماده شوخى و سربه سر گذاشتن بودند؛ گاهى چراغ قوه شان را برمى داشتند و آن وقت مى ديدى مداح زبان گرفته، با مشت به جان اطرافيانش افتاده و دنبال چراغ قوه اش مى گردد.... 🌷....يا اينکه مفاتيح را از جلويش برداشته، به جاى آن قرآن يا نهج البلاغه مى گذاشتند! بنده خدا در پرتو نور ضعيف چراغ قوه چقدر اين صفحه آن صفحه مى کرد تا بفهمد که بله کتاب روبرويش اصلاً، مفاتيح نيست يا اينکه سيم بلند گو را قطع مى کردند تا او ادب شود و اينقدر به حاشيه نپردازد....