پنجم اردیبهشت بودکه ازسپاه تهران به ماخبر دادندکه‌راننده تانکری‌نفت‌کش‌درنزدیکی جاده‌ای متروک‌وکم تردد درصحرای‌ تعدادپنج فروند هلی‌کوپتر،یک‌هواپیما درحال‌سوختن،یک‌دستگاه جیپ،دو موتورسیکلت،تعدادی رختخواب و پرژکتورمشاهده کرده‌است؛سریعاً خودرابه‌منطقه برسانید. محمدگفت:"اول‌نمازمی‌خوانیم وسپس‌راهی می‌شویم." نمازآن‌روزش‌طولانی‌تر ازبقیه‌روزهاشد وحال وهوای دیگری‌داشت.بعدازاتمام نمازش یکی ازبچه‌ها به‌شوخی گفت:"حاجی نمازجعفرطیار می‌خواندی؟"لبخندزد‌وگفت:شایدنمازآخرمان باشد." سواراتومبیل شدیم وراه افتادیم.درمسیر،سوره فیل رابرایمان‌خواند وبعدازخواندن سوره، تفسیرش راهم برایمان‌نقل‌کرد وگفت:"این مملکت متعلق به امام‌زمان(عج)است وخدا خودنیز از آن محافظت‌می‌کند وماپاسداران وسیله‌ای بیش نیستیم." به منطقه که‌رسیدیم من‌برای تجسس وسؤال از اهالی ازبچه‌هاجداشدم،محمد ودو نفرازبچه‌ها به سمت هلی‌کوپترهاوهواپیمای‌سوخته راهی شدند. درحال‌صحبت بااهالی بودم که هواپیماهای فانتوم‌ که برفراز منطقه‌پرواز‌می‌کردند،توجه‌ام را جلب کردند.بعدازآن،صدای انفجارمهیبی ازسمت هلی‌کوپترهابه‌گوش‌رسید. به سرعت به‌سمت هلی‌کوپترها به راه افتادم. دودی سیاه به‌آسمان بلندشده بود.محمد که برای بررسی هلی‌کوپترها واردآنها شده‌بود تااگرسند ومدرکی برجامانده،باخودبیاورد،طعمه خیانت بنی‌صدر وهم‌دستانش شده بودکه‌می‌خواستند آن اسنادفاش نشود.تابه‌او‌رسیدیم به‌مولایش حسین(ع)پیوسته بود. اماشهادت مردم ومسئولين رانسبت به وجودتوطئه حساس نمود وموجب رسوايي‌توطئه گران‌شد. https://eitaa.com/salambarebraHem