ما آمده بوديم كه مردانه بميريم
در پيچ وخم جنگ دليرانه بميريم
ما آمده بوديم كه در ميكدة عشق
مِي نوش و خراب از خُم خُمخانه بميريم
آنجا كه جنون حاكم بي چون وچرا بود
شوريده وشيدايي و ديوانه بميريم
سخت است در اين شهر كه در بين رفيقان
اينگونه پريشان و غريبانه بميريم
فرصت بده اي عمر نفس گير كه شايد
خونين كفن و شاد و شهيدانه بميريم