دلتنگی...  همان میهمان سرزدهِ هر شبمان است. از همان سمج هایی که قصد رفتن ندارند. خودش جایش را پهن میکند میان دل و حالا حالا رفتنی نیست‌ . . تا آن هنگام که قطره ای از گوشهِ چشم هایت سرازیر شود ...  تا آن هنگام که دلش آرام بگیرد !