آن طرف حضرت صدیقه بُوَد منتظرش!
🔸از سرِ شانه یِ در حالِ نمازِ سَحَرش
چقدر بالِ ملک ریخته تا دور و برش
🔹او بزرگ است و در این خاک نمی گیرد جا
آسمان است و رسیده ست زمانِ سفرش
🔸همه یِ شصت و سه سالش به غریبی طی شد
می رود تا که خدایش نکند بیشترش
🔹یادِ شرمندگی از فاطمه می اندازد
به خداوند قسم دیدنِ چشمان تَرَش
🔸ایستاده ست کسی پشتِ درِ خانه یِ او
جبرئیل آمده انگار به مسجد به بَرَش
🔹سحرِ نوزدهم خانه یِ دختر بِرَوَد
آنکه دلسوز ترین است برای پدرش
🔸دخترش نیز یقین داشت شبِ آخر اوست
کاسه یِ آب نپاشید اگر پشت سرش
🔹همه مبهوت و همه مَحوِ نمازش بودند
کاش این منبر و محراب نمی زد نظرش
🔸
این طرف دستِ تَوسّل به عبایش که بمان
آن طرف حضرت صدیقه بُوَد منتظرش
🖌شاعر:
استاد علی اکبر لطیفیان
🎙مداح:
حاج میثم مطیعی شب نوزدهم سال ۱۳۸۸ مسجد بازار تهران، روضه امیرالمومنین صلوات الله علیه و حضرت علی اکبر علیه السلام.
#امیرالمومنین
#شب_قدر
#صلوات_نامه
💐
به ارواح تمام شیعیان و مُحبّان بی وارث و بد وارث امیرالمومنین صلوات الله علیه، صلواتی هدیه بفرمائید.
@AliakbarLatifian
@salavatnameh