ادامه شرح دعای سی و دوم صحیفه سجادیه فراز دوازدهم تا پانزدهم وَ قَدِ اسْتَحْوَذَ عَلَيَّ عَدُوُّكَ الَّذِي اسْتَنْظَرَكَ لِغَوَايَتِي فَأَنْظَرْتَهُ، وَ اسْتَمْهَلَكَ إِلَى يَوْمِ الدِّينِ لِإِضْلَالِي فَأَمْهَلْتَهُ .  به یقین دشمنت ابلیس بر من چیره شده، دشمنی که برای گمراه کردن من ازتو فرصت خواست و تو بنا برمصالحی به او فرصت دادی؛ و برای منحرف کردن من تاروز قیامت از تو مهلت خواست و تومهلتش دادی. فَأَوْقَعَنِي وَ قَدْ هَرَبْتُ إِلَيْكَ مِنْ صَغَائِرِ ذُنُوبٍ مُوبِقَةٍ، وَ كَبَائِرِ أَعْمَالٍ مُرْدِيَةٍ حَتَّى إِذَا قَارَفْتُ مَعْصِيَتَكَ، وَ اسْتَوْجَبْتُ بِسُوءِ سَعْيِي سَخْطَتَكَ فَتَلَ عَنِّي عِذَارَ غَدْرِهِ، وَ تَلَقَّانِي بِكَلِمَةِ كُفْرِهِ و تَوَلَّى الْبَرَاءَةَ مِنِّي،وَ أَدْبَرَ مُوَلِّياً عَنِّي، فَأَصْحَرَنِي لِغَضَبِكَ فَرِيدا، وَ أَخْرَجَنِي إِلَى فِنَاءِ نَقِمَتِكَ طَرِيداً .                        این دشمن غدار مرا درعرصه هلاکت انداخت و حال آن که ازگناهان کوچک نابودکننده و معصیت‌های بزرگ تباه‌کننده، به سوی تو می‌گریختم. درعین حال با وسوسه وتشویق او،مرتکب معصیت تو شدم؛ و به بدی کردارم سزاوارخشم تو گشتم؛ در چنین وضعیتی ابلیس ملعون، عنان حیله و تزویرش را از من گرداند؛ چرا که در دام حیله‌اش گرفتار شده بودم و نیازی به عنان‌گیری من نداشت؛ و با بیزاری از من، با من روبه‌رو شد؛ چرا که کارش درحق من انجام گرفته بود؛ و با برائت جستن از من، به من پشت کرد؛ و از من رویگردان شد و مرا یکه و تنهادر صحرای خشمت وارد کرد. لَا شَفِيعٌ يَشْفَعُ لِي إِلَيْكَ، وَ لَا خَفِيرٌ يُؤْمِنُنِي عَلَيْكَ وَ لَا حِصْنٌ يَحْجُبُنِي عَنْكَ، وَ لَا مَلَاذٌ أَلْجَأُ إِلَيْهِ مِنْكَ  شفیعی نیست که ازمن، برای خلاصی‌ام از گناه، به درگاهت شفاعت کند؛ و پناه دهنده‌ای نیست که مرا از تو امان دهد؛ و دژ استواری نیست که مرا از کیفرت مانع گردد؛ و پناهگاهی نیست که از حضرتت به آن پناه برم. فَهَذَا مَقَامُ الْعَائِذِ بِكَ، وَ مَحَلُّ الْمُعْتَرِفِ لَكَ، فَلَا يَضِيقَنَّ عَنِّي فَضْلُكَ، وَ لَا يَقْصُرَنَّ دُونِي عَفْوُكَ وَ لَا أَكُنْ أَخْيَبَ عِبَادِكَ التَّائِبِينَ، وَ لَا أَقْنَطَ وُ فُودِكَ الآْمِلِينَ، وَ اغْفِر لِي، إِنَّكَ خَيْرُ الْغَافِرِينَ . این جایگاه، جایگاه پناه آورنده به تو؛ و این محل، محل اعتراف کننده به گناه در پیشگاه توست؛ پس باید احسانت ازمن تنگی نکند که شامل حالم نشود؛ و گذشتت از من کوتاه نیاید که مرا فرا نگیرد؛ و زیان کارترین بندگانت و ناامیدترین آرزومندانی که به درگاهت آمده‌اند نباشم. مرا بیامرز؛ همانا تو بهترین آمرزندگانی فرصت طلبی شیطان برای انحراف بشر ابليس پس از بيرون شدن ازملكوت پروردگار به صفت شيطان رجيم و مارد«1» وسركش پليد شناخته گرديد و بنابراين آن پليد براى انديشه تكميل حسادت و انتقام شديدتر خود، از درگاه الهى خواهش فرصت نموده تا نيش زهر تكبر خود را بيشتر درجان آدميزاد فرو ببرد و تلخى دورى خويش را از مقام فرشتگان به انسان بچشاند؛ او را هم ازمقام خليفه الهى سر به زير نمايد. پس بااين انگيزه و قصد درآغاز از خداوند اجازه ادامه حيات خواست: ﴿قَالَ رَبِّ فَأَنْظِرْنِي إِلَىٰ يَوْمِ يُبْعَثُونَ * قَالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ * إِلَىٰ يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ﴾«2» گفت: پروردگارا! مرا تا روزى كه مردم برانگيخته مى‌شوند، مهلت ده.* خدا گفت: تو از مهلت يافتگانى، *تا زمانى معين و معلوم. ابليس باتمام تكبّر؛ اميد خود را از درگاه حق با كلمه رب آغازكرد و چون در خواسته خود جدّيت و جسارت نشان داد، خداوند هم مهلتى محدودبه خاطرحكمت‌هايى كه در راه آفرينش آدم بود به او عنايت فرمود، سپس شيطان باكمال نامردى و پررويى گفت: ﴿قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ * إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ﴾«3» گفت: به عزتت سوگند همه آنان را گمراه مى‌كنم،* مگربندگان خالص شده‌ات را و حق سبحان هم كوتاه نيامده و با عزّت و شدّت فرمود: ﴿قَالَ فَالْحَقُّ وَ الْحَقَّ أَقُولُ * لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنْكَ وَ مِمَّنْ تَبِعَكَ مِنْهُمْ أَجْمَعِينَ﴾«4» [خدا] گفت: سوگندبه حق و فقط حق را مى‌گويم* كه بى‌ترديددوزخ را از تو و آنان كه از تو پيروى كنند،از همگى پرخواهم كرد. ادامه در پست بعدی 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 ➰➰➰🌺🌱🌼➰➰➰ @saleheinmaryam313114🌺 ➰➰➰➰🌺🌱🌼➰➰➰ اللّھمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرج