11.25M حجم رسانه بالاست
از کلید مشاهده در ایتا استفاده کنید
🏴شعر بسیار زیبای فاطمی، تلفیقی از روضه حضرت فاطمه و شهدای فاطمی جبهه🏴 دیر آمدم... دیر آمدم... در داشت می‌سوخت هیئت میان «وای مادر» داشت می‌سوخت دیوار دم می‌داد؛ در بر سینه می‌زد محراب می‌نالید؛ منبر داشت می‌سوخت جانکاه: قرآنی که زیر دست و پا بود جانکاه‌تر: آیات کوثر داشت می‌سوخت آتش قیامت کرد، هیئت کربلا شد باغ خدا یک بار دیگر داشت می‌سوخت یاد حسین افتادم آن شب آب می‌خواست ناصر که آب آورد سنگر داشت می‌سوخت آمد صدای سوووت؛ آب از دستش افتاد عباس زخمی بود، اصغر داشت می‌سوخت سربند «یازهرا»ی محسن غرق خون بود سجاد، از سجده که سر برداشت می‌سوخت باید به یاران شهیدم می‌رسیدم خط زیر آتش بود؛ معبر داشت می‌سوخت برگشتم و دیدم میان روضه غوغاست در عشق، سرتاپای اکبر داشت می‌سوخت دیدم که زخم و تشنگی اینجا حقیرند گودال، گل می‌داد خنجر داشت می‌سوخت شب بود، بعد از شام برگشتم به خانه دیدم که بعد از قرن‌ها در داشت می‌سوخت ما عشق را پشت در این خانه دیدیم زهرا در آتش بود؛ حیدر داشت می‌سوخت 🏴 شعر آقای حسن بیاتانی، که رهبر انقلاب با تحسین وی فرمودند: «خیلی خوب بود، این تلفیق بین حوادث صدر اسلام حوادث ذیل اسلام، که حوادث دوران دفاع مقدس و اینهاست یک چیز جالبی است. این نکته ابتکاری جالبی بود در شعر شما.» ۱۳۹۵/۱۲/۵ 🌐 farsi.khamenei.ir/video-content?id=38989 🔸 @Salehy