بسم الله
*سوز دلی در شب قدرِ مردم و اسلام ناب و انقلاب*
🔸
⚡دلا بسوز که سوز تو کارها بکند
⚡نیازِ نیمه شبی دفع صد بلا بکند
⚡طبیبِ عشق مسیحادم است و مُشفق لیک
⚡چو درد در تو نبیند که را دوا بکند [1]
.
⚡در این غوغاهای دنیایی عام در میانهی ماه صیام، آنچه غنیمت برای خاصّگان و دلسوختگانِ مردم و اسلام ناب خواهد ماند همین سوز دلهاست، همین سوختن قلبها برای امید مردم و آبروی اسلام ناب و حرکت انقلاب بسوی امام است؛
.
⚡سوزِ دلها، سوختِ سفینهی ملکوتپیمای این انقلاب مستضعفینِ جهان است، که با احتراق دلهای مؤمنان، نیروی حرکتآفرینِ ایمان روشن شده، و پیشرانهی حرکت جهان بسوی مقصدش در ظهور امام زمان است (عجّل الله تعالی فرجه الشریف).
.
⚡سوز و داغِ صمیمِ دلهای اهل ایمان، کورهی خالصسازی قلبها برای راهوار شدن راهشان بسوی ظهور پر نور امام زمان (عج) است؛
.
⚡سوز دلها، موجب جبران نقصها و قضا کردن کارها و عمری است که با ناخالصی ها در هوای پاک آرمانهای ناب شهدا و مجاهدانِ نستوهِ انقلاب، نَفَس کشیدهایم؛
.
⚡سوز دلها، موجب دلکندن از نامها و مقامها و تطهیر از حب دنیا، و امید و دلبستن به اخلاص ها و نفی منیتها برای خداست؛
.
⚡در نارِ ندامتها و تابِ توبهها سوختن و پاک شدنهاست؛
⚡اصلاح و توبهی خاطیانِ نادم از غلطها و غرورهاست؛
.
⚡ره بردن رندانِ عاشق خدمت به مردم و مجاهدان راه خدا در ابراز نیازها و خلوص و عشقشان بسوی خداست؛
.
⚡در این شبهای قدرمان، قدر سوز دل و عشقمان به آرمانهای توحیدی امام زمان (علیه السلام) را بدانیم، که هرکداممان بقدر دلسوزی و تمنای عشق به امام، نور و داغِ عشق الهی از قلب مبارک امام (علیه السلام) به قلبهایمان میبارد؛
.
⚡داغ عشق الهی و سوزهای دل امام زمان (علیه السلام)، با جامهای مَعین، بدست ملائکهی امین الهی نازل میشود، و کام جان شاربین در اهل ایمان را با لذتِ مُدامِ آن مِیْ ناب الهی در سوختن عاشقانه برای امام و آرمانهایشان سیراب میکند.
.
⚡در ماه ضیافت خدا، از خانهزاد کعبهاش، حضرت عَینُ الانسان و نـورُ الْعَيْنَيْن، مَوْلانا و مَوْلَى الْكَوْنَيْن، امیرالمؤمنین مولا علی بن ابیطالب (علیه السلام)، ساقـیِ مِیْ طهـور الهی در این میهمـانی نـورانـی، جامی توحیـدی بنوشیم که از خودیتها وارهیم، و از آمدن و رفتن نام ها و عنوانها و مَنها آزاد شویم
.
⚡ساقـى! بیار باده، که ماهِ صیام رفت
⚡دردِهْ قَدَح، که موسمِ ناموس و نام رفت
⚡وقتِ عزیز رفت، بیا تا قضا کنیم
⚡عمرى که بىحضورِ صُراحىّ و جام رفت
⚡مستم کن آن چنان که ندانم ز بیخودی
⚡در عرصهی خیال، که آمد کدام رفت
⚡دل را که مرده بود حیاتی به جان رسید
⚡تا بویی از نسیم مِیْاش در مشام رفت
⚡زاهد، غرور داشت، سلامت نبرد راه
⚡رند از رَهِ نیاز، به دارُ السّلام رفت
⚡زاهد! تو دان و خلوتِ تنهایى و نیاز
⚡عُشّاق را حواله به عیشِ مدام رفت
⚡نقدِ دلی که بود مرا، صرف باده شد
⚡قلبِ سیاه بود و از آن در حرام رفت
⚡در تابِ توبه چند توان سوخت همچو عود؟
⚡مِىْ دِهْ، که عمر در سَرِ سوداى خام رفت
⚡دیگر مکن نصیحتِ حافظ، که رَهْ نیافت
⚡گمگشته اى که باده عشقش به کام رفت [2]
🔸
🙏محبوبا! ماهِ روزه گذشت؛ از شراب تجلیاتت بهرهمندم ساز. [3]
دیگر امروز روزى نیست که من از ننگ و نام واهمه داشته و بخواهم در اثر سخنان زهدفروشان و واعظان (و عیبجویان اهل ظاهر) از باده نوشىِ عشق پرهیز نمایم:
روزه یکسو شد و عید آمد و دلها برخاست
مِىْ به میخانه به جوش آمد و مِىْ باید خواست
نوبتِ زُهد فروشانِ گران جان بگذشت
وقت شادىّ و طرب کردنِ رندان برخاست
چه ملامت بود آن را که چو ما باده خورَد
این نه عیب است بَرِ عاشقِ رند و نه خطاست
باده نوشى که در او هیچ ریایى نبود
بهتر از زهد فروشى که در او روى و ریاست [4]
عمرت به غفلت گذشت و بهره اى از دوست و تجلّیات و مشاهده او نبردى، عمری که بىحضورِ صُراحىّ و جام رفت:
ثواب روزه و حجِّ قبول، آن کس بُرد
که خاک میکدهی عشق را زیارت کرد [5]
محبوبا! ماه صیام گذشت زاهدم از توجه به فطرت و مِىْ گرفتن از جمالت توبه مىدهد، تا کى به گفتار او گوش فرا دهم و از دیدارت محروم باشم. بادهام ده، تا توبه از توبه نمایم و عمرى که بر سر سوداى خام (توجه به نعمتهاى ظاهری) صرف شد، جبران نمایم:
توبه کردم که نبوسم لبِ ساقىّ و کنون
مىگزم لب که چرا گوش به نادان کردم [6]
جهانیان همه گر منعِ من کنند از عشق
من آن کنم که خداوندگار فرماید
مقیم حلقه ذکر است دل، بدان امّید
که حلقهاى ز سَرِ زلف یار بگشاید [7]
در ضمیر ما نمیگنجد بغیر از دوست کس
هر دو عالم را به دشمن ده، که ما را دوست بس [8]
🔸
📌پن:
1. غزل١٨٧ حافظ
2. غزل٨۴
3. از این بند «محبوبا!» تا انتها، گزیده بیانات علامه طباطبایی(ره) در شرح غزل۸۴ است از: جمال آفتاب، ج٢ ص١٢۵_١٣١
4. غزل٢٠
5. غزل١٣١
6. غزل٣١٩
7. غزل٢٣٠
8. غزل٣٢۴
🔸
@Salehy