🔴منِش شهید عبدالمهدی مغفوری 🔹نمازهایی می‌خواند که من ساعت‌ها متحیر می‌ماندم. در سجده‌ها و دعای دستش، دعا کمیل می‌خواند و دائم‌الوضو بود. 🔹در مقابل پدر و مادر دو زانو می‌نشست و هر وقت به دیدن آن‌ها می‌رفت دستشان را می‌بوسید و وقتی هم خداحافظی می‌کرد باز دست آن‌ها را می‌بوسید. 🔹همیشه با محاسن شانه کشیده، تمیز و لباس‌های مرتب در اجتماع حاضر می‌شد. می‌گفت حزب‌الهی بودن یعنی نظم و انضباط باطن و ظاهر. 🔹چون قالی‌های جهیزیه‌ام قیمتی بود، روی آن‌ها نمی‌نشست. می‌گفت: نشستن روی این قالی‌ها مرا از یاد محرومان غافل می‌کند، یک فرش ساده مانند حصیر گوشه خانه گذاشته بود و روی آن می‌نشست. ⊰ ‎‌‌‎‌••━⊰•• کانال سلمان مدیا 🌀 @salman_media1 ‌‌‌••━━⊰🔸🔹🔸⊰━━