#شکلگیری_یهود
الیگارشی یهودی و اسطوره انکیزیسیون (۱)
🔹تاریخنگاری یهود بر “مظلومنمایی” استوار است؛ و این مظلومنمایی، به دلیل پشتوانه نیرومند تبلیغاتی آن، بر افکار عمومی جهان به شدت موثر بوده است.
🔹تاریخ اقوام کهن سرشار از داستانهای جنگ و مهاجرت و اسارت و دربهدری است؛ ولی هیچ قومی بهسان یهودیان این حوادث را به پرچم “مظلومیت تاریخی” خود بدل نساختهاند.
🔹این مظلوم نمایی از آغاز، با تحریفها و اغراقهای بزرگ و حیرتانگیز آمیخته است؛ تا بدانجا که میتوان گفت تاریخ هیچ قومی چنین با “دروغهای بزرگ” و “آگاهانه” رقم نخورده است.
🔹نخستین “مظلومیت تاریخی” یهودیان، “گمشدن اسباط دهگانه بنیاسرائیل” است که در واقع قربانی توطئه یهودیان شدند.
دومین “مظلومیت تاریخی” ایشان ماجرای تبعید بابل است.
سپس، داستان “آوارگی”شان از “سرزمین موعود” (فلسطین) آغاز میشود؛
سرزمینی که از سدههای نخست میلادی در “جستجوی طلا” داوطلبانه آن را ترک گفتند و قریب به ۱۷۰۰ سال کمترین تمایلی به استقرار در آن نداشتند.
🔹این در حالی است که در موارد فراوان – مانند دوران اقتدار یوسف ناسی در دربار سلطان سلیم عثمانی – از نفوذ کافی برای استقرار مجدد در فلسطین برخوردار بودند. هیچگاه چنین نکردند ولی حاخام نشین کوچک خود را در فلسطین نیز از دست ندادند.
🔹این کانونی بود که از زمان جنگهای صلیبی جایگاه بینظیر آن در برانگیختن موجهای آشوبگرانه جهانی به اثبات رسید.
در این دوران طولانی، هر جا که چشمهای جوشان از “شیر و عسل” یافتند در کنار آن خیمه خود را برافراشتند و با سماجت همپیالهی میزبانان میهماننواز یا ترشرو شدند.
ولی بناگاه، در سده نوزدهم میلادی، به یاد وعدههای فراموش شدهی “عهد عتیق” افتادند و طلبکارانه آن را به عنوان پرچم “مظلومیت” خویش برافراشتند.
🔹چنین است داستان “گتوها”؛ محلاتی که داوطلبانه و برای حفظ ساختار و اسرار درونی خود در آن زیستند و با سماجت، به رغم تمایل و گاه حتی بدگمانی و فشار جوامع میزبان، حاضر به ترک آن نشدند.
و آنگاه که این “گتوها” فروپاشید، داستان آن را به پرچم “مظلومیت” خویش و لعن میزبانان بدل ساختند.
🔹چنین است ماجرای مهاجرت بزرگ یهودیان از روسیه و شرق اروپا در نیمه دوم سده نوزدهم؛ و…
سرانجام؛
چنین است داستان “انکیزیسیون” اسپانیا و پرتغال و “مهاجرت تاریخی” یهودیان از شبهجزیره ایبری؛
جعلی چنان حیرتانگیز و شگفت که باورنکردنی مینماید.
🔶🔸
یهودیان مخفی در ایبری
🔹نظام اشرافی اسپانیای مسیحی دارای سنن خاص خود و پیوندهای جدی با کلیسای کاتولیک رم بود.
این عوامل طبعاً برخورداری از مناصب و امتیازات اشرافی را برای یهودیان محدود میساخت.
لذا، گروهی از آنان برای رشد در هرم سیاسی و برخورداری از امتیازات بیشتر و گستردهتر در ظاهر به مسیحیت میگرویدند ولی در عمل یهودی میماندند.
🔹این موج سلطه تام و تمام بر دولتهای مسیحی بتدریج گسترش یافت و در میان مردم فرودست تعارضهایی را با این گروه از “نوکیشان”، که به مارانو (۱) شهرت یافتند، برانگیخت.
🔹مردم مارانوها را متهم میکردند که در خفا یهودی ماندهاند و “نوکیشی” ایشان تنها پوششی است برای “خیانت، دغلکاری و اخاذی”. (۲)
🔹تاریخ یهود اذعان دارد که بسیاری از این نوکیشان، یهودیان مخفی بودند؛ (۳) و دائرةالمعارف یهود مینویسد:
“بخش مهمی از مارانوها یهودیان مخفی بودند و به شدت وفادار به یهودیت.” (۴)
🔹در تاریخنگاری یهود، تعارض میان مسیحیان و مارانوها به شدت برجسته میشود و این امر علت پیدایش دستگاه انگیزیسیون عنوان میگردد.
مورخین دانشگاه عبری اورشلیم مینویسند:
“محافل مسیحی بناگاه متوجه شدند که یهودیان مسیحی شده، که اکنون از حقوق برابر با آنها برخوردار بودند، به درون تمامی مشاغل و جایگاههای اجتماعی، که قبلا نمیتوانستند به عنوان یهودی به آن دست یابند، نفوذ میکنند.”
🔹آنان مشکوک شدند که این “نوکیشان” مسیحیت را تنها به عنوان یک پوشش برای نفوذ خود برگزیدهاند و در خفا یهودی هستند.
بدینسان بود که تهدید “نوکیشان” جدی تلقی شد و برای مقابله با آن دستگاه انگیزیسیون به پا شد. (۵)
🔗 ادامه دارد ...
قسمت بعد؛
https://eitaa.com/salonemotalee/12465
🔸🌺🔸--------------
📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee