6- آیا «علم دینى» امکان دارد؟ فهم داعى از عبارت سؤال این است که آیا انسانها مى‏ توانند به اسرار احکام و دیگر فرموده‏هاى دین الهى آگاه شوند؟ در پاسخ آن گوییم: همان گونه که کتاب تکوینى- أعنى نظام هستى- براساس علم و حکمت است که «عالَم یعنى علم انباشته روى هم»، کتاب تدوینى اعنى قرآن کریم نیز به مثابت کتاب تکوینى است که عین علم و محض حقیقت است. مثلا همه احکام واجبات متضمّن مصالح ‏اند، و همه محرّمات را مفاسدى است. احکام دین از اول کتاب طهارت تا آخر کتاب دیات بر مبناى علل و اسباب ‏اند. از خوردن غوره و آب آن، و انگور و شیره و سرکه و کشمش آن منع و نهى نفرموده است، ولى از شرب خمر آن چون مفاسد و مضارّ آن بسیار است امر به اجتناب فرموده است که‏ یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَ الْمَیْسِرُ وَ الْأَنْصابُ وَ الْأَزْلامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّیْطانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ إِنَّما یُرِیدُ الشَّیْطانُ أَنْ یُوقِعَ بَیْنَکُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ فِی الْخَمْرِ وَ الْمَیْسِرِ وَ یَصُدَّکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَ عَنِ الصَّلاةِ فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ. جوامع روایى که تراث علمى صادر بیت وحى و عصمت‏ اند، و در حقیقت تفسیر انفسى قرآن کریم ‏اند، بیانگر بسیارى از اسرار احکام و آداب دین‏ اند، و اشارات و راهنمایی هایى دارند که سرمایه تحقیق پژوهشگر دینى ‏اند. کتاب علل الشرائع جناب شیخ صدوق در 647 باب، و کتاب دیگرش به نام معانى الاخبار در 426 باب، نمونه‏اى از این حکم حکیم ‏اند. مثلا إمام الکلّ فى الکلّ حضرت امیر المؤمنین على (علیه السلام) در بیان سرّى از اسرار تکوینى فرموده است: لیس شى‏ء تغیب أذناه إلّا و هو یبیض، و لیس شى‏ء تظهر أذناه إلّا و هو یلد. (عیون الأخبار ابن قتیبه دینورى، ج 2، ص 88). یعنى هر جاندارى که گوشهاى او برآمده نیست تخم مى ‏گذارد، و هر جاندارى که گوش‏هاى او برآمده است بچه مى‏ زاید. چنان که مار و سوسمار و ماهى و مارماهى و باخه و اکثر پرندگان که گوش آنها به سر آنها چسبیده است و لاله ندارد تخم مى‏ نهند؛ و انسان و آهو و اسب و شتر و شیر و شب‏ پره که گوش آنها برآمده است و لاله دارد بچه مى ‏آورند. از خانمى بزرگوار که نویسنده و دانش ‏پژوه بوده است و با عزم و اراده و همّتى شگفت در پى تحقیق این موضوع مهمّ برآمده است یادى شود، و آن این که فاضل قاجار فرهاد میرزا در کتاب شریف زنبیل (ط 1، ص 14) گوید:  «از مجلس امیر کمال الدین حسین فنائى نقل شد: حضرت صادق (علیه السلام) از امّ جابر پرسید که در چه کارى؟ عرض کرد که مى‏ خواهم تحقیق کنم از چرنده و پرنده کدام بیضه مى ‏نهند و کدام بچه مى ‏آورند؟ فرمود که احتیاج به این مقدار فکر نیست، بنویس که گوش هر حیوانى که مرتفع است بچه مى ‏آورد، و هر کدام که منخفض است بیضه مى ‏نهد ذلِکَ تَقْدِیرُ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ.* باز با آن که پرنده است و گوش او منخفض و به سر او چسبیده بیضه مى ‏نهد. سلحفات (لاک پشت) که چرنده است چون بدین منوال است بیضه مى‏ نهد. و گوش خفاش‏ چون مرتفع است و به سر او چسبیده نیست بچه مى‏ آورد». محض آگاهى عرض مى ‏شود که جناب شیخ رئیس ابو على سینا در اول مقاله پنجم حیوان شفاء (ط 1، رحلى، چاپ سنگى، ص 403) فرموده است: «لیس شى‏ء ممّا له رجلان یلد حیوانا إلّا الإنسان وحده» یعنى هیچ جاندار دو پا بچه نمى ‏آورد مگر انسان فقط. بدین معنى که حیوانات دو پا به جز انسان هم تخم مى ‏نهند و تنها انسان است که بچه مى ‏آورد. و دانسته شد که این سخن به اطلاق درست نیست زیرا که خفّاش از جانداران دوپاست و بچه مى ‏آورد؛ اما آن ضابطه‏ اى که از امام معصوم نقل کرده ‏ایم به تمام و کمال است. به موضوع بحث برمى‏ گردیم و گوییم: به عنوان نمونه در بیان سرّى از اسرار تکوینى، مطلب مذکور گفته آمد؛ اکنون در بیان سرّى از اسرار تشریعى باز به عنوان نمونه گوییم: از معصوم (علیه السلام) سؤال شده است هر گاه کسى تخمى در اجمه- یعنى در بیشه- یافته است، و یا تخم پرنده آبى یافته است و نمى ‏داند که تخم حیوان حلال گوشت است تا خوردن آن جایز باشد و یا تخم حیوان حرام گوشت است که خوردن آن حرام باشد، به چه نشانه داند که تخم حلال گوشت یا حرام گوشت است؟ در جواب فرموده است: هر تخمى که دو طرف آن یکسان است از حرام گوشت است، و اگر مثل تخم مرغ خانگى است که یکطرف آن پهن است- یعنى مخروطى است- آن تخم حیوان حلال گوشت است. چند روایت در این موضوع در جزء یازدهم وافى فیض از کافى و تهذیب ذکر شده است (وافى، چاپ رحلى، ج 3، ص 15). تخم مار دراز و هر دو طرف آن یکسان است، و تخم باخه گرد است و از همه جانب یکسان است، و هر دو حرام گوشت‏ اند. و تخم کبک و کبوتر و گنجشک و مرغ خانگى مخروطى است که یک طرف پهن و جانب دیگر آن کشیده است و اینها حلال گوشت‏ اند.  🆔 کانال اختصاصی نشر صوت و متن آثار حضرت علامه حسن زاده آملی✅🌷