شهید احمد کاظمی یعنی بصیرت و امید
آری! «مِنَ الْمُؤْمِنينَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَ ما بَدَّلُوا تَبْديلا»
شهید احمد کاظمی در عطش پیوستن به یارانش آنچنان سوخت که باید او را جزای دو شهید داده باشند. او به بلندیِ فاتحانی اصیل و بزرگ، فاتح خرمشهر شد تا ما معنای فتحی را که مجاهدان سالک در تاریخ شکل دادهاند، درست بنگریم و در دلِ حضور تاریخی این مردان مرد، هویت تاریخی خود را جستجو کنیم تا از خود، آری! تا از خود بیگانه نشویم.
راستی را! این استعداد و این شور جر در بستر حضور در انقلاب اسلامی به ظهور میآید؟ و اخلاص به معنای واقعی آن معنا میشود؟
قصه فتح خرمشهر یعنی قصه نظر به بزرگیهای انسان و انسانهایی است که شهید احمد کاظمی نماد برجسته آن بود تا ما بزرگیهای انسان را در این تاریخ بنگریم. وقتی انسان در توحیدِ اسلامی به مرحلهای میرسد که دشمنان اسلام را به چیزی نمیگیرد و این یععنی «بصیرت» و این یعنی «فتح خرمشهر». یعنی آزادشدنِ «ما» از تنگناهایی که کوتاهبینیهایمان ما را در آن زمینگیر کرده است.
بیحساب نیست که آن سردار دلها میفرماید: «شاهکلیدِ پیروزی احمد را باید در ادب و کتمان سرّ و بالاتر از زمین و زمانبودنِ او جستجو کرد».
حال! مائیم و فتح خرمشهر. مائیم و جستجوی بصیرت در افقی که حضور شهیدان در مقابل ما گشودند. مائیم و راهی سراسر امید و شور امیدواری.
پروردگارا! حشر این دو رفیق را در کنار سایر رفقایش در عرش خود جای ده تا راهِ این انقلابِ عرشی همچنان گشوده بماند.